غثره
لغت نامه دهخدا
غثرة. [غ َ ث َ رَ ] ( ع اِ ) مردم فرومایه. فی الحدیث : رَعاع غثرة: هکذا یروی ، و نری اصله غیثرة، حذفت منه الیاء.( منتهی الارب ). و فی حدیث عثمان ( رض ) حین دخلوا علیه لیقتلوه ، فقال ان هؤلاء رعاع غثرة؛ ای جهال... و قیل اصل غثرة غیثرة حُذِفَت منه الیاء، و قیل الغثرة جمع غاثر مثل کافر کفرة... ( تاج العروس ). || پرزه جامه و ریشه آن. ( منتهی الارب ). در دیگر فرهنگها به این معنی غثر ضبط شده. رجوع به غَثَر شود.
غثرة. [ غ ُ رَ] ( ع اِمص ) سیاهی به سرخی آمیخته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || تیرگی که به سبزی باززند. || ( اِ ) گروه مردم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید