غبس

لغت نامه دهخدا

غبس. [ غ َ ب َ ] ( ع اِ ) تاریکی آخر شب ؛ خلاف غسق. تاریکی. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) خاکسترگونی. || ( مص ) خاکسترگون شدن. ( منتهی الارب ).

غبس. [ غ َ ب َ ] ( اِخ ) نام شتر ماده حرملةبن منذر طائی. ( منتهی الارب ).

غبس. [ غ َ ب ِ ] ( ع ص ) تاریک. مظلم. ( دزی ج 2 ص 200 ).

غبس. [ غ ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اغبس. ( منتهی الارب ). رجوع به اغبس شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس