( غبار برآمدن ) غبار برآمدن. [ غ ُ ب َ م َ دَ ]( مص مرکب ) مراد بی رونق شدن. ( از فرهنگ سکندرنامه ، آنندراج ). || گرد انگیخته شدن : در راه غمش دواسبه راندم یک ذره غبار برنیامد.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
( غبار بر آمدن ) ( مصدر ) ۱ - برخاستن گرد و غبار ۲ - بی رونق شدن .
فرهنگ معین
( غبار برآمدن ) ( ~ . بَ مَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) کنایه از: کساد شدن ، از رونق افتادن .