غایب گردیدن. [ ی ِ گ َ دی دَ] ( مص مرکب ) پنهان شدن : تا در سخن بر تو بسته نگردد و فایده سخن غایب نگردد. ( قابوس نامه ). پریروی از نظر غایب نگردد وگر صد بار بربندد نقابی.
سعدی ( بدایع ).
و طایفه ای به وجد از حضور غایب میگردد. ( مجالس سعدی ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - ناپدید شدن پنهان شدن ۲ - در محل خود حاضر نشدن مقابل حاضر شدن .