غاو. ( اِ ) بر وزن و معنی گاو است که به عربی آن را بقر گویند چه در فارسی غین و گاف تبدیل می یابند. ( برهان ). || سوراخی باشد در زیر زمین جهت خوابیدن گوسفندان و جانوران دیگر. ( برهان ). گوی را گویند که در زیر زمین درست کنند برای جای جانوران و گوسفندان و آن را غال نیز گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). آغل ، لون ، بحسب استعمال شهرهای جنوب خراسان. و در آخر کلمات بهمین معنی ترکیب شود: شبغاو، غژغاو، شوغا، کژغاو. به این کلمات رجوع شود. زِرب و زَرب. زریبة. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) سوراخی که در زیر زمین یا کوه جهت شب خوابیدن گوسفندان و جانوران دیگر کنند غال .
فرهنگ معین
(اِ. ) نک غال .
فرهنگ عمید
۱. (زیست شناسی ) = گاو. ۲. سوراخ و جایی در زمین یا کوه که گوسفندان یا جانوران دیگر در آن به سر ببرند، غار، غال، آغل.