غامدی

لغت نامه دهخدا

غامدی. [ م ِ ] ( ص نسبی ) نسبت به غامد است که بطنی از ازد بوده اند. ( از انساب سمعانی ).

غامدی. [ م ِ ] ( اِخ ) محمدبن عبداﷲبن عماربن سوادة مخرمی غامدی مکنی به ابوجعفر. از مردم بغداد نزیل موصل بوده و از اهل فضل و دانش بشمار میرفته است. حدیث را نیک حفظ میکرده ودر این باره محفوظات بسیاری داشته است. وی از عیسی بن یونس و سفیان بن عیینه و دیگر محدثان معاصر آنان روایت کرده است. غامدی به بارزگانی اشتغال داشته و بارها به بغداد سفر کرده و در آن شهر با حفاظ بمعاشرت میپرداخته و با آنان در این دانش بحث و روایت میکرده است. و گروهی از محدثان مانند: علی بن حرب موصلی و یعقوب بن سفیان نسوی و علی بن عبدالعزیز بغوی و جعفر فریانی و محمدبن محمد باغندی از وی روایت دارند. و حسین بن ادریس قروی از وی کتابی در باره علل حدیث و معرفت شیوخ روایت کرده است. و غامدی خود حکایت کرده که از معافابن عمران درخواست کردم که در اینجا ( موصل ) چند درهم بتو میدهم و آنها را در بغداد از تو باز میگیرم تا در آنجا بخرید مشغول شوم و اشیائی برای داد و ستد فراهم آورم و آنها را در موصل بفروشم. وی گفت : مگر مسئله را ترک گفته ای ؟ من پاسخ او را نفهمیدم و بار دیگر درخواست خویش تکرار کردم. معافا گفت : رفتن توبه بغداد و ورود بدان شهر از این درخواستی که میکنی بر من گران تر و سخت تر است. و ابوزکریا یزیدبن محمدبن ایاس ازدی در کتاب طبقات العلماء آورده است که : محمدبن عبداﷲبن عمار غامدی ازدی از عالمان موصل بود و در حدیث مردی فهیم بشمار میرفته و حدیث را تعلیل میکرده و بمنظور گردآوری آن به سیر و سیاحت در بلاد میپرداخته است. وی از هیثم و سفیان بن عیینه و عبداﷲبن ادریس و محمدبن فضیل و عیسی بن یونس و ابواسامه و یحیی بن سعید قطان وکیعبن جراح و عبدالرحمن بن مهدی و ابومعویه سماع کرده است. ولادت وی بسال 162 و وفاتش در سال 241 هَ. ق. بوده است. و ابوعبدالرحمن نسائی گفته است : محمدبن عبداﷲبن عمار موصلی مردی ثقه و صاحب حدیث است. ( از انساب سمعانی برگ 405 ب و برگ 406 الف ).

پیشنهاد کاربران

بپرس