منم غلام خداوند زلف غالیه گون
تنم شده چو سر زلف اونوان و نگون.
رودکی.
با طره مشکین همگی فتنه چینی با غالیه گون خط سیه شور تتاری.
فرخی.
شاهد روز کز هوا غالیه گون غلاله شدشاهد تست جام می زو تو هوای تازه بین.
خاقانی.
و آن غالیه گون خط سیاهش پرگار کشید گرد ماهش.
نظامی.