غالیه زلف. [ ی َ / ی ِ زُ ] ( ص مرکب ) آنکه زلف سیاه دارد. مشکین موی. و رجوع به غالیه زلفین و غالیه جعد و غالیه موی شود : همچنین عید بشادی صد دیگر بگذار با بتان چگل و غالیه زلفان تراز.
فرخی.
بنزد من مه من سرو و ماه مطلق نیست که سرو غالیه زلف است و ماه مشکین خال.
سوزنی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه زلفی سیاه و خوشبو دارد .
فرهنگ عمید
آن که زلف سیاه و خوش بو دارد: همچنین عید به شادی صد دیگر بگذار / با بتان چگل و غالیه زلفان طراز (فرخی: ۲۰۰ ).