کسی که در دل او جای کرد خصمی تو
بجای خانه و کاشانه چرخ دادش غال.
این معنی غار و شکاف حیوانات است .
همچو آهو که جفت را غالد
من ترا روز و شب همی غالم.
لطیفی.
و از این مأخوذ است کنغال که در اصل کِنگ غال بوده یعنی غلطاننده امرد که کِنگ گویند عبارت از غلام باره است یعنی امرددوست - انتهی.آهو مر جفت را بغالد در خوید
عاشق معشوق را بباغ بغالید.
عماره مروزی.
روز و شب در نعمتش غالیدن است پس ز کفران هر نفس نالیدن است.
مولوی.
|| کام کودک غالیدن. تحنیک. ( زوزنی ). و رجوع به غالیدن و شرح احوال رودکی تألیف نفیسی ج 3 ص 1191 و شعوری ج 2 ص 183 شود.