غالب دهلوی

لغت نامه دهخدا

غالب دهلوی. [ل ِ ب ِ دِ ل َ ] ( اِخ ) رجوع به غالب نجم الدوله شود.

پیشنهاد کاربران

میرزا اسدالله بیگ خان، مشهور به میرزا غالب یا غالِب دِهلَوی از شاعران و نویسندگان پارسی گوی و اردونویس سدهٔ سیزدهم هجری در شبه قاره هند بود.
نیاکان غالب از مرزبان زادگان ترک و کشاورزان سمرقند بودند که بعداً به هندوستان آمدند. غالب در چامه سرودن پیرو سبک هندی و مکتب وقوع بود. او در نوشته های خود از واژه های فارسی سره و همچنین واژه های دساتیری نیز استفاده می نمود. ادب و فلسفه و عرفان موضوعات بیشتر نوشته های غالب را تشکیل می دهند.
...
[مشاهده متن کامل]

• کلیات غالب فارسی
• پنج آهنگ
• مهر نیمروز
• دستنبو
• قاطع برهان یا درفش کاویانی
• تاریخ شهریاران تیموری
• سبدچین
• مأثر غالب
• متفرقات غالب
• رسالهٔ فن بانگ
• دیوان اردو
• گل رعنا ( آمیخته با نظم فارسی )
• منظومه قادرنامه
• بیاض غالب
• مکاتیب غالب ( شامل ۵ نامه فارسی و ۱۱۲ نامه اردو نوشته غالب )
• نادرات غالب
• نادر خطوط غالب
• انتخاب غالب
• از آغاز کتاب مهر نیمروز:
• خودستایی فروهلم و بند پندار بگسلم.
• آوخ از آن روزگار که از خوی، به ناسازی و از کار، به بازی سپری شد، و داد از آن بیداد که در ورزش، افزونی خشم و کام، بر روان و هوش رفت.
• از کارفرمایی این نگارش سپاس پذیرم که به پرداختن این نمط، که خود را چون سایه با زمین هموار ساخته ام تا پرداخته ام - و به انگیختن این نقش - که چشم و دل و نگاه و نفس با هم آمیخته ام تا انگیخته ام، دست از کارهای دگر کوتاه است و دل از اندیشه های دگر برکنار.
• نامه نگار که از کردارگذاری به گفتن درد دل روی آورده بود، باز به پای سخنی می آید، جاده ای که نشان داده اند می پیماید: نگرندگان، همه تن چشم باشند و شنوندگان، سراپا گوش.
غالب شیعه دوازده امامی بود و مثل اکثر شاعران هندی یا مهاجر به هند، مانند عرفی، صائب، کلیم و… شیفته نجف اشرف بود. وی در شعری می گوید: «در نجف مردن خوش است و در صفاهان زیستن»

غالب دهلوی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/غالب_دهلوی