غافلگیر
/qAfelgir/
برابر پارسی: ناگه گیر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
بکش سگ را مهل تا پیر گردد
که چون شد پیر غافل گیر گردد.
|| ( ن مف مرکب ) به غفلت گرفته شده. و با کلمات کردن و شدن و گشتن ترکیب شود: غافل گیر کردن. غافل گیر شدن. غافل گیر گشتن.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* غافل گیر شدن: (مصدر لازم ) [مجاز] به طور ناگهانی و بی خبر در حالتی پیش بینی نشده قرار گرفتن.
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
غافلگیر
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سورپریز . . . تلفظ فرانسه ای و . . . سورپرایز. . . تلفظ انگیلسی به معنی "حمله ی غیر منتظرانه، ناگه دست بکار شدن یا " است. در آلمانی نیز ساختار واژه همینگونه است . . . اوبِر - راشونگ. . . : اوبِر - با واژه ی ابَر در پارسی و سوپر، یا همان پیشوندِ سور - ( از سورپریز ) همریشه است.
... [مشاهده متن کامل]
بخش دوم واژه در فرانسه ای. . . پرِندِرِ. . . به معنای "گرفتن، قاپیدن" است. بخش دوم این واژه در آلمانی واژه ی راش است که به معنای "زود و تند" است.
از آنجایی که برابر درستی برای واژه ی سورپرایز در پارسی نداریم، می توانیم از زبان های اروپایی که با پارسی همریشه هستند الگوبرداری کنیم.
چنانچه نوشته شد برابر واژه ی سوپر ( در آلمانی اوبِر ) در پارسی ابَر است. بخش دوم این واژه در پارسی بنابر الگوی فرانسه ای باید به معنای . . . حمله کردن و گرفتن. . . باشد، که در اینجا از فعل تاختن بهره می بریم.
نتیجه:
ابرتاختن، ابَرتاخت کردن / شدن= سورپرایز کردن / شدن
ابَرتاخت = سورپرایز
... [مشاهده متن کامل]
بخش دوم واژه در فرانسه ای. . . پرِندِرِ. . . به معنای "گرفتن، قاپیدن" است. بخش دوم این واژه در آلمانی واژه ی راش است که به معنای "زود و تند" است.
از آنجایی که برابر درستی برای واژه ی سورپرایز در پارسی نداریم، می توانیم از زبان های اروپایی که با پارسی همریشه هستند الگوبرداری کنیم.
چنانچه نوشته شد برابر واژه ی سوپر ( در آلمانی اوبِر ) در پارسی ابَر است. بخش دوم این واژه در پارسی بنابر الگوی فرانسه ای باید به معنای . . . حمله کردن و گرفتن. . . باشد، که در اینجا از فعل تاختن بهره می بریم.
نتیجه:
ابرتاختن، ابَرتاخت کردن / شدن= سورپرایز کردن / شدن
ابَرتاخت = سورپرایز
هم خانواده غافلگیر
غافلگیر:کردن کاری که فردمقابل از آن خبرندارد
معنی غافلگیر میشه: متعجب، شگفت زده، تعجب
دفتر غافلگیر کننده ب انگلیسی چی میشه؟
ناخبر
مواجه شدن با شرایطی خاص بدون انتظار قبلی
مرز بود و نبود. عدم توجه
یهویی
سورپرایز
بعد متوجه شدن چیزی یا کاری
شگفت زده - هیجان زده - متعجب
غافلگیر = شگفت زده
ناگهان زده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)