غاضری

لغت نامه دهخدا

غاضری. [ ض ِ ] ( اِخ ) یکی از بطالان معروف و در اخبار او کتابی کرده اند. ( ابن الندیم ).

غاضری. [ ض ِ ] ( اِخ )عبداﷲبن معاویه غاضری. صحابی است. ( منتهی الارب ).

غاضری. [ ض ِ ] ( اِخ ) نام یکی از دیوانگان. صاحب عقدالفریددر باب مجانین گوید: ابوحاتم از اصمعی و او از نافعروایت کرده که گفته است : غاضری یکی از بی خردترین مردم بود، نافع را گفتند از حمق و بی خردی او چه دیده ای ؟ ساکت ماند و جوابی نداد و چون پیاپی هم از او جواب خواستند گفت : غاضری یکبار به من گفت : دریا را که گود کرده است و خاکی که از آن بیرون آورده اند کجاست ، وآیا امیر می تواند مانند این دریا را در سه روز گود کند؟ ( عقدالفرید جزء چ محمد سعیدالعریان 7 ص 169 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس