غازان بهادر

لغت نامه دهخدا

غازان بهادر. [ ب َ دُ ] ( اِخ ) نام یکی از امراء بزرگ هلاکو. در حبیب السیر آرد: و چون این خبر ( خبر بازگشتن سپاهیان هلاگو از تسخیر قلعه گردکوه ) یکی از امرای بزرگ را که مشهور بود به غازان بهادر به تأدیب شمس الملوک و استندار شهر اکیم نامزد فرمود و چون غازان بهادر به مازندران درآمد شمس الملوک مرکز دولت خالی گذاشت و شهراکیم نیز نخست خیال گریز کرده بالاخره نزد غازان رفت و از تقصیر خدمت لوازم اعتذار و استغفار به تقدیم رسانید و غازان او را مشمول نظر اشفاق گردانیده چون این معنی بر ضمیر شمس الملوک واضح گشت او نیز به خدمت غازان شتافت. غازان از دیوان خان منشور حکومت ایشان را امضا فرموده خود در آمل ساکن گشت... ( حبیب السیر چ خیام طهران ج 3 ص 331 ).

فرهنگ فارسی

نام یکی ار امرا بزرگ هلاکو . در حبیب السیر آرد : و چون این خبر یکی از امرای بزرگ را که مشهور بود بغازان بهادر بتادیب شمس الملوک و استندار شهراکیم نامزد فرمود و چون غازان بهادر به مازندران در آمد شمس الملوک مرکز دولت خالی گذاشت و شهر اکیم نیز نخست خیال گریز کرده بالاخره نزد غازان رفت و و از تقصیر خدمت لوازم اعتذار و استغفار بتقدیم رسانید و غازان او را مشمول نظر اشفاق گردانیده چون این معنی بر ضمیر شمس الملوک واضح گشت او نیز بخدمت غازان شتافت

پیشنهاد کاربران

بپرس