غاریقون

/qAriqun/

معنی انگلیسی:
larch agaric

لغت نامه دهخدا

غاریقون. ( معرب ، اِ ) یکی از اجزای مسهل است و آن دو قسم می باشد: نر و ماده. گویند ماده آن بهتر است و تریاق همه زهرهاست ؛ و در مؤیدالفضلا به این معنی با زای نقطه دار آمده است. ( برهان قاطع ). یعزی استخراجه الی افلاطون و هو رطوبات تتعفن فی باطن ما تأکل من الاشجارحتی عن التین و الجمیز و قیل هو عروق مستقلة او قطریسقط فی الشجر و الانثی منه الخفیف الابیض الهش و الذکر عکسه و اجوده الاول و هو مرکب القوی و من ثم یعطی العلاوة والمرارة و الحرافة و تبقی قوته اربع سنین و هو حارٌ فی الثانیة یابس فیها او فی الثالثة. اذا عجن بالکابلی و المصطکی نقی البخار و شفی الشقیقة و انواع الصداع العتیق المزمن و مع رب السوس و الانیسون اوجاع الصدر و السعال و الربو و عسرالنفس و بدهن اللوز الرئة و الفاوانیا الصرع و الراوند امراض الکبد و المعدة و الظهر و الکلی و بالرازیانج الحصی و السکنجبین الطحال والاورمالی الاستسقاء و بالعسل القولنج و انواع الریاح و بالصبر عرق النساء و المفاصل و النقرس و الحمیات و لو النائیة و امراض الاعصاب والنافض واختناق الرّحم و قرحة الرئة و ما غلظ من الاخلاط الثلاثة خصوصاً البلغم و بالشراب یخلص من ساءَ السموم و هو مأمون الغائلة حسن العاقبة خاصیته عظیمة فی تقویة العصب و ازالة البرقان و السدد خصوصاً بالسکنجبین و الذکر منه خصوصاً الاسود قتال او موقع فی الامراض الردیئه و یصلحه التنظیف بالقی و یصلح الغاریون مطلقا الجندبیدستر و شربته الی مثقال و بدله نصفة شحم حنظل او مثله ترید او ربعه فربیون و اخطاء من قال نصفه. ( تذکره داود ضریر انطاکی ص 340 و 341 ). دیسقوریدوس فی الثالثة هو اصل شبیه باصل الانجدان ظاهره لیس بکثیف مثل اصلی الانجدان بل هو متخلل کله و هو صنفان ذکر و انثی و اجودهما الانثی فاما الانثی فان فی داخله طبقات مستقیمة والذکر مستدیر لیس بذی طبقات بل هو شی واحد و کلاهما فی الطعم متشابهان و اول مایذاقان یوجد فی طعمها حلاوة ثم من بعد یتغیر طعمها عما کان فیه من الحلاوةثم یتزاید التغیر فیه الی ان یظهر فیه شی من مرارةو یکون بالبلاد التی یقال لها غارفاً من البلاد التی یقال لها سرماطیقی. و من الناس من زعم انه اصل نبات و منهم من قال انه یتکون من العفونة فی اشجار تتسوّس کمثل ما یتکون الفطر والغاریقون ایضاً یکون فی الارض التی یقال لها غالاطینا من البلاد التی یقال لها آسیا و فی البلاد التی یقال لها قلیقیا علی الشجر الذی یقال لها الشربین الا انه سریر التفتت ضعیف القوة. جالینوس فی السادسة الغاریقون هو دواء اذ اذاقه الانسان وجد له حلاوة فی اوّل مذاقته ثم انه فی آخر الامر یجد له مرارة و بعد ان یمضی لذلک وقت تتبین منه حرافة و شی من قبض یسیر و هو ایضاً رخو الجرم و هذه الاشیاء کلها یعلم منها ان هذا الدواء مرکب من جوهر هوائی و جوهرارضی قد لطفته الحرارة و انه لیس فیه شی من المائیة اصلاً و من اجل ذلک قوته قوة محللة مقطعة للاشیاء الغلیظة فهو بهذا السبب فتاح للسدد الحادثة فی الکبد والکلیتین و یشفی من الیرقان الحادث عن سدد الکبد و ینفع ایضاً اصحاب الصرع بسبب هذه القوة و کذلک یشفی اصحاب النافض الذی یکون بادوار و هی النافض التی تکون من الاخلاط الغلیظة اللزجة و هو نافع من نهشة الافعی او لسعة دابة من الهوام التی تضر ببرودتها اعنی سمها اذا وضع من خارج علی موضع اللسعة کالضماد و اذا شرب منه ایضاً الملسوع مقدار مثقال واحد بشرب ممزوج و هومعهذا دواء مسهل. و قال فی الادویة المقابلة للادواء الغاریقون لایمکن ان یغش و کلما کان اخف وزناً فهو اجود و ما کان اقرب الی الخشبیة فهو اردء. دیسقوریدوس ،والغاریقون هو قابض مسخن و هو صالح للمغس و الکیموسات الفجة و وهن العضل خلا ما کان منه فی اطرافها و السقطة اذا سقی منه مقدار اوثو لوسین بالشراب المسمی اویو مالی و لیست به حمی و اما من کانت به حمی فلیسق بماء القراطن واذا سقی منه مقدار درخمین بماء نفع من وجع الکبد والرّبو و عسر البول و وجع الکلی و الیرقان و وجع الرحم الذی یعرض فیه الاختناق و من فساد لون البدن و قد یسقی لقرحة الرئة بالطلاء و یسقی لورم الطحال بالسکنجبین و اذا مضغ وحده و ابتلع بلا شی یشرب علی اثره من الاشیاء الرطبة نفع من وجع المعدة و الجشاء الحامض و اذا شرب منه مقدار ثلاث او ثولوسات بالماء قطع نفث الدم من الصدر و مافیه من الاَّلات واذا اخذمنه ایضاً مقدار ثلاثة او ثولوسات بسکنجبین کان صالحاً لعرق النساء و وجع المفاصل و الصرع و هو قد یدر الطمث و اذا شرب منه المقدار الذی ذکرنا نفع من الریاح العارضة فی الارحام و اذا شرب قبل وقت دور الحمی ابطل نفض النافض و اذا شرب منه درخمة واحدة او درخمتین بماء القراطن اسهل البطن و قد یؤخذ منه درخمتان و یشرب بشراب ممزوج للادویة القتاله و اذا اشرب منه مقدار ثلاث او ثولوسات بشراب نفع منفعة عظیمة من لسع الهوام و نهشها و بالجملة فأنه دواء نافع من جمیع الاوجاع الغارضة فی باطن البدن و قد یسقی منه بعض الناس بالماء و بعضهم بالشراب و بعضهم بالسکنجبین و بعضهم بالشراب المسمی بماء القراطن علی حسب العلة و مقدار قوة الانسان. ابن سینا: فی الاودیة القلبیة حار فی الاولی یابس فی الثانیة له خاصیة التریاقیة من السموم کلها و هو للطافته مع مرارته مفتح و هو مسهل للخلط الکدر وجمیع ذلک یفیده بخاصیة تقویة القلب و تفریحه. و قال فی الثانی من القانون ینقی الدماغ و العصب بخاصیة فیه و یسهل الاخلاط الغلیظة المختلفة من السوداء و البلغم و قد یعین الادویة المسهلة و یبلغها الی اقاصی البدن اذ خلط بها و یدرالبول و ینفع من الحمیات العتیقةو الصرع و فساد الاخلاط الغلیظة و اللون یضمد به للسعالهوام. ابوالصلت : و زعم بعض الاطباء انه یسهل البلغم و الصفراء. التجربتین و متی احتقن به فی ابتداء النزلات الوافدة الحادثة عن وبائیة الهواء ابرأها و متی اخذ مفردا نفع من اوجاع المعدة کلها و نقاها من کل خلط ینصب الیها و ینفع من طفوالطعام و من حموضته فی المعدة کلها و نقاها و متی اخذ مع الانیسون نفع من الاوجاع الباطنة الباردة کلها حیث کانت و اذا اخذ مع الراوند الجید نفع من حصاة الکلیة منفعة قویة جداً و ینفع من جمیع اوجاع العضل و العصب و اذا سقی مع الانیسون نفع من الربو و نقس الانتصاب منفعة بالغة بالاحدارو اذا شرب مع مثله من رب السوس نفع من السعال البلغمی المزمن و اذا اخذ مع الراوند نفع من وجع الظهر من الخام و ینفع وحده و مع ما یصلح للعلة من الادویة من النزلات و غروب الذهن و اذا اخذت شربته المعلومة مع یسیر جند بادستر ابرء القولنج البلغمی الثفلی و جمیعانواع الایلاوس و کذا اذا احتقن بها و یبرء الحمیات البلغمیة اذا سقی بعدالنضج و اذا شرب مع مثله من الاسارون و ثمودی علیه نفع من الاستسقاء اللحمی و الزقی معجوناً بعسل و یحلل اورام النغانغ و الحلق غرغرة بالمیبختج او اخذ مصفی فهو انجع و جرب منها فیما کان من مادة رطبة او باردة واجوده ماکان خفیف الوزن ابیض اللون سریع التفرک. و قال بعض القدماء یجب ان یجاد سحقه و یرش علیه المطبوخ. و قال آخر لایسحق بل یحک علی منخل شعر و تاخذ منه حاجتک. و زعم بعضهم انه یسهل بلا اذی و لاغائلة و لایحتاج الی اصلاح. و یقال انه ان علق علی احد لم یلسعه عقرب. غیره الاسود منه والصلب ردیان جداً - انتهی. ( مفردات ابن البیطار صص 146 - 148 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) قارچی از تیره بازیدیومیست ها که در جنگل ها و چمن زارها فراوان است و بیشتر بروی اشجار سال خورده می روید . این قارچ را به نام قارچ چمن نیز می نامند و دارای گونه های بسیار است که در برخی از آنها خوراکی و برخی مصارف دارویی دارند اغارقه قارچ صحرایی قارچ معمولی قارچ چمنی الطرثوث الاحمر الحلو اغاریقون . یا غاریقون ابیض . گونه ای غاریقون که بر روی تنه برخی گیاهان تیره کاج می روید این قارچ به صورت توده مخروطی شکل و مدور بر روی درختان مذکور ظاهر می شود . وزنش گاهی بالغ بر یک کیلوگرم می گردد و معمولا پوشیده از یک طبقه پوستی ضخیم و سخت می باشد . ماده موثر این قارچ صمغی به نام آگاریسین است . قارچ مذکور درای اثری مسهلی قوی است ولی فقط امروزه جهت رفع عرق شبانه مسلولان از آن استفاده می شود غرقو قرقو کمسه اغاریقون منق غاریقون طبی . یا غاریقون بلوط . گونه ای غاریقون که بر روی انواع بید و سفیدار و بلوط و راش می روید . از قطعات خشک شده این قارچ در زخم بندی و بریدگی ها و محل نیش زالو به جهت جلوگیری از جریان خون استفاده می کنند . قطعات خشک شده قارچ مزبور به نام آمادو موسوم است صونان قو قاو قارچ خون بند قارچ آتش زنه قارچ آتش افروز . یا غاریقون خوراکی . گونه ای غاریقون که در چمن زارها می روید و گاهی به جهت استفاده تغذیه در اروپا آن را کشت می دهند . این قارچ ها دارای پایه نسبتا ضخیم و استوانه یی شکل و کوتاه و سفید رنگ است . کلاهکش زرد کاهی رنگ و گاهی سفید یا خرمایی رنگ می باشد . پوست روی آن به آسانی کنده می شود و در زیر آن تیغه های نامساوی به نظر می آید . ابتدا رنگ نسج گیاهی زیر پوست آن سفید یا صورتی رنگ است و بعدا در مجاورت هوا تیره می شود . این قارچ دارای طعم مطبوعی است و معمولا به نام قارچ خوراکی موسوم است سماروغ سمارغ قارچ خوراکی . یا غاریقون طبی . غاریقون ابیض .

فرهنگ عمید

نوعی قارچ که بر روی تنه یا درون بعضی درختان کهنه و سال خورده و پوسیده مانند درخت بلوط و انجیر می روید. در طب برای معالجۀ امراض معده، کبد، سپرز، قولنج، و دفع سم به کار می رود.

دانشنامه عمومی

غاریقون ( نام علمی: Agaricus ) نام یک سرده از تیره غاریقونیان است.
قارچی است که در کتب طب سنتی و به عربی با نام های غاریقون و غاریقون ابیض نام برده شده است.
قارچی خوراکی است که روی درختان خانواده سوزنی برگ به خصوص انواعی که با نام شربین شناخته می شود، می روید. این درختان در مناطق کوهستانی آلپ، شمال ایتالیا، جنگل های سیبری و سایر جنگل های سوزنی برگ کوهستانی نیمکره شمالی می رویند. به همین دلیل این قارچ نیز در این مناطق فراوان یافت می شود. غاریقون ابیض به شکل توده سفید مخروطی شکل مدور روی تنه درختان و بیشتر روی درختان کهن ظاهر می شود و وزن آن تا یک کیلوگرم نیز می رسد. سطح خارجی آن از پوست سخت و ضخیمی پوشیده شده و روی آن لوله های کوتاه کوچک با منافذی زرد رنگ وجود دارد. پس از کندن قارچ مواد خارجی آن را جدا و تمیز کرده و قطعه قطعه می کنند و به شکل قطعات نامنظم، سفید رنگ اسفنج مانند غبارآلود در می آید و طعم آن تلخ است.
غاریقون ابیض از مسهل های قوی است ولی کمتر به عنوان مسهل مصرف می شود و به سبب تاثیر خاصی که آگاریک اسید روی انتهای عصبی غدد مولد عرق دارد و مانع ترشح می شود معمولاً برای قطع عرق های شبانه بیماران مسلول و همچنین قطع ترشح شیر استفاده می شود. در این موارد اگر به میزان 2 - 3 دسی گرم از گرد آن را شب در هنگام خواب بخورند معمولاً پس از 5 - 6 ساعت اثر آن ظاهر می شود.
قارچ غاریقون خوب می سوزد و اگر با شوره آغشته شود خیلی بهتر می سوزد. از نظر طبیعت طبق رای حکمای طب سنتی غاریقون کمی گرم و بیشتر خشک می باشد و معتقدند که مسهل بلغم و سودا است و برای بازکردن کوفتگی های کبد و کلیه مفید است. اگر 2 گرم آن با آب خورده شود برای بند آوردن خون و اخلاط از سینه مؤثر است و اگر 4 گرم آن با انیسون خورده شود برای تنگی نفس نافع است و اگر با 4 گرم رب شیرین بیان خورده شود، برای درد سینه و سرفه مزمن سرد بلغمی، تنگی نفس و سختی تنفس مفید است. اگر 4 - 5 گرم آن با آسارون و عسل سرشته و خورده شود برای خرد کردن سنگ کلیه و مثانه مفید است.
عکس غاریقون
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

غاریقون (agaric)
گروهی از قارچ ها (← قارچ)، به شکل قارچ های خوراکی. این گروه شامل قارچ دشتی Agaricus campestris و قارچ پرورشی خوراکی Amanita brunnesiens است. از خویشاوندان نزدیک قارچ اخیر، گونۀ آمانیت Amanita سمی است و شامل آگاریک پروانه ای (آمانیت زاغ یا مگس کش) Amanita muscaria نیز می شود. (جنس غاریقون Agaricus، متعلق به تیرۀ قارچ های غاریقون).

پیشنهاد کاربران

غاریقون، آغاریقون: چترک، سماروغِ چمنی، قارچِ چمنی

بپرس