غاذی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پودر و سائیده ی برگی که رنگ سیاه از آن به دست می آمد و برای رنگ کردن موی سر به کار می رفت. به آن "رنگ" هم می گفتند.
نان غاذی = نان غذادِه = لقمه نان
هوالعلیم
غاذی: لقمه ی کوچک ، مقدار خوراک به اندازه حجم دهان ،
مثال: چه ( آدم ) سیری باشه که چهل غاذی را نخوره .
غاذی: لقمه ی کوچک ، مقدار خوراک به اندازه حجم دهان ،
مثال: چه ( آدم ) سیری باشه که چهل غاذی را نخوره .