سرای و باغ تو آراسته به سرو بلند
چه سرو کاشغری و چه سرو غاتفری.
عنصری ( از شعوری و فرهنگ خطی ).
پری ندارد رنگ شکفته ٔگل سرخ پری ندارد بالای سرو غاتفری.
ازرقی ( از جهانگیری و شعوری و آنندراج ).
حسین غاتفری رخت برد سوی جحیم امید منقطع از رحمت خدای رحیم.
سوزنی.
خدش به شمس باختری بر فسوس کردقدش به سرو غاتفری بر مفاخره.
سوزنی.
- ترب غاتفری ؛ ترب یا تربچه سرخ : بی تو همه حریفان بی ترب و ترّه اند
تو همچو ترب غاتفری زینت تره.
سوزنی.