غابانک

لغت نامه دهخدا

غابانک. [ ن َ ] ( اِ ) شابانک. شاهبانک. شاهباپک. شابابک. شاهنانج. شابالج. شاهبابک. شابانج. شاه بانج. شافامج. معرب شابانک که برنوب باشد. ( فهرست مخزن الادویه ). دکتر معین در حاشیه برهان قاطع ذیل شابانک نویسد: «بدانکه مرادف این لفظ، شابابک [ است ] که به جای نون بای تازی باشد. معرب آن شابابج نیز است که به عربی برنوف خوانند، چنانچه صاحب گولیس به سند ( مالایسعالطبیب جهله ) نوشته ، و آن درختی است که برگش شبیه به برگ زعرور و مزغب و منبت آن مصر است ». ( برهان قاطعچ کلکته ص 454 ح ). ولی باید دانست که معرب این کلمه «شافانج » و «شابانک » است کونیزاادورا . ( دزی ج 1ص 714 و 716 ) و بنابراین شابانک که مخفف «شاه بانک » است صحیح است که به همین صورت نیزتعریب شده. ( دزی ج 1 ص 717 ) ( ذیل ص 1218 برهان قاطع چ معین ). برنوب. برنوف. تُس سگ. حب الشبرم البرّی. بنفسج الکلاب. قسوةالکلاب. شجره ابراهیم کوچک. یا شجره مریم. دوائی است که به تازی بنفسج الکلاب و به شیرازی تس سگ گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). و صاحب اختیارات بدیعی آرد: شاهبانک و شابانج و غابانک نیز گویند و شابانک و شاه بانج هم گویند و آن بنفسج الکلاب است ، به عربی قسوةالکلاب گویند. و صاحب جامع گوید برنوف است و هم او گوید از قول غافقی که نوعی از قیصوم است ، و از قول صاحب حاوی گوید حب شبرم برّی است و مؤلف گوید اینهمه اقوال خلاف است. آنچه محقق است بنفسج الکلاب است. به شیرازی آن را تُس سگ خوانند. گرم و خشک است در دوّم ، صرع را سودمند بود و قطع آب رفتن از دهن بکند، خاصه از دهان کودکان و محلل ریاح شکم ایشان بود و زخمها، و قائم مقام مرزنجوش بود - انتهی. و صاحب تحفه ذیل برنوف آرد: به فارسی شابانک و معرّب او شابانج است درختی است قریب به درخت انار و پرشاخ و برگش شبیه به برگ زعرور و از آن تیره تر و مزغب و رایحه او تند و بدبوی و شکوفه او مثل خوشه و با زردی و وسط شکوفه او زغب دارد. در دوم گرم و خشک و محلل و مجفف رطوبات و منقی دماغ و شکننده بادها و عصاره برگ او جهت صرع اطفال و سیلان رطوبات دهن و تحلیل ریاح و تقویت معده و تسکین درد احشاء ایشان شرباً و ضماداً نافع، و سه درهم آن با یک دانگ جاوشیر مسهل قوی است و یک مثقال او با یک حبه جاوشیر مسکن مغص کل حیوان که از سردی باشد و سعوط او با عصاره سداب و جُند و روغن بادام تلخ جهت رفع نسیان و جمود و تنقیه دماغ و بوئیدن برگ او جهت سده منخرین و اغشیه دماغ و زکام و ذرور برگ خشک او جهت التیام قروح و ضماد او با زفت جهت خزاز نافع و مضر امعا و مصلحش صمغ عربی و بدلش مرزنجوش و قدر شربت از عصاره او تا سه مثقال و از برگ خشک او تا دو درهم است - انتهی. و صاحب مخزن الادویه گوید: شاهبانگ و شابانک و غابانک نیز نامند. در ماهیت آن ، خلاف است بعضی گویند بنفسج الکلاب که به عربی قسوةالکلاب نامند و بعضی جمسفرم بری ؛ و صاحب جامع و نواب مرحوم برنوف دانسته اند که شجر ابراهیم کوچک است و نیز از قول غافقی نقل کرده که نوعی از قیصوم است و از قول صاحب حاوی که حب شبرم بری است. و صاحب اختیارات بدیعی گفته که همه اینها خلاف است و محقق آن است که بنفسج الکلاب است که به شیرازی آن را تس سگ گویند طبیعت آن گرم و خشک است در دوم... جهت صرع و آب رفتن از دهان خصوصاً اطفال و تحلیل ریاح شکم ایشان و زخمها وقائم مقام مرزنجوش است - انتهی. و ذیل برنوف آرد:بیشتر بخوانید ...

پیشنهاد کاربران

بپرس