عیکان

لغت نامه دهخدا

عیکان. [ ع َ ی َ ] ( ع مص ) دوش جنبان رفتن. ( از منتهی الارب ). در حال حرکت دادن دو منکب ، راه رفتن. ( از اقرب الموارد ).

عیکان. [ ع َی ْ ی َ ] ( اِخ ) بمعنی عیکتان است. ( از منتهی الارب ).نام دو کوه است در شعر عجیر سلولی ، و گویند با عیکتان یکسان است. رجوع به معجم البلدان و عیکتان شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس