عیوف. [ ع َ ] ( ع ص ) شتر تشنه که آب را بوی کند و ننوشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شتر که آب صاف را ببوید و در حالی که تشنه است آن را ترک گوید. ( از اقرب الموارد ). || زنی که شیرش بند گردد بعداز زاییدن و بمکد زن دیگر تا سوراخ پستان وی گشاده گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به عیفة شود. || مرد بسیارکراهت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِخ ) نام زنی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). عیوف. [ ع َ] ( اِخ ) بنت مسعود. از شاعره های عرب بود، و شعری ازوی در معجم البلدان نقل شده است. ( از اعلام النساء ).