عین القطر. [ ع َ نُل ْ ق ِ ] ( ع اِ مرکب ) نام روغنی سیاه و بدبو که بر شتران خارش دار مالند. و بعضی گویند چشمه ٔگوگرد است. و بمعنی مس گداخته نیز. و گویند که چشمه مس گداخته است که حق تعالی برای سلیمان علیه السلام روان کرده بود. و نوشته اند که عین القطر روغنی است سیاه که بوی گنده دارد و بر شتران گَرگین مالند. و نیز نوشته اند که عین بمعنی چشمه و قطر مخفف قطران که بمعنی روغن درخت چیر است. ( آنندراج ) ( از غیاث اللغات ): و اَسَلْنا له عین القطر ( قرآن 12/34 )؛ و جاری کردیم برای او چشمه مس گداخته. اما روی گداخته را به تازی ، که روان بود عین القطر خوانند و ایزد سبحانه و تعالی این چشمه روی کسی را نداده مگر سلیمان را. ( ترجمه طبری بلعمی ). بدهیکلی که صخر جنی از طلعت او برمیدی و عین القطر از بوی بغلش بگندیدی. ( گلستان سعدی ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) روغن سیاه بدبویی است که برشتران گر مالند قطران : هیکلی که صخر الجن از طلعتش برمیدی و عین القطراز تغلش بگندیدی نام روغنی سیاه و بدبو که بر شتران خارش دار مالند و بعضی گویند چشمه گوگرد است روغنی سیاه وبدبو، قطران، ماده روغنی بدبوازمشتقات نفت
فرهنگ عمید
روغنی سیاه و بدبو، قطران، مادۀ روغنی بدبو از مشتقات نفت.