عیلان
لغت نامه دهخدا
عیلان. [ ع َ ] ( ع اِ ) کفتار نر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
عیلان. [ ع َ ] ( اِخ ) ابوقیس ، و صحیح آن قیس عیلان باشد و او را همنام نیست. و عیلان در اصل نام اسب او بوده است. ( منتهی الارب ). و رجوع به عیلانی شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید