عیلام

/~ilAm/

برابر پارسی: ایلام

لغت نامه دهخدا

عیلام. [ ع َ ] ( ع اِ ) کفتار نر. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، عَیالیم. ( اقرب الموارد ).

عیلام. ( اِخ ) کشوری بود در قدیم شامل خوزستان ، لرستان ( پشتکوه ) و کوههای بختیاری کنونی. حدود این کشور از مغرب رود دجله از مشرق قسمتی از پارس ،از شمال راه بابل به همدان و از جنوب خلیج فارس تا بوشهر بود. شهرهای مهم آن شوش ، ماداکتو، خایدالو ( درجای خرم آباد کنونی ) بود. مردم عیلام زبان و خطی مخصوص داشتند و دین آنان مبتنی بر شرک و بت پرستی بود. عیلامیان دولتی بزرگ تشکیل دادند و تاریخ آنان را به سه قسمت تقسیم میکنند: 1 - عهدی که تاریخ عیلام با تاریخ سومریان و اکدیان ارتباط کامل دارد ( از ازمنه قدیم تا 2225 ق.م. ). 2 - عهدی که تاریخ عیلام با تاریخ دولت بابل مربوط میشود ( 2265 تا 745 ق.م. ). 3 - عهدی که آشور جدید رقیب عیلام است ( 745 تا 645 ق.م. ). عیلام در سال 645 ق.م. به دست آشوربانیپال منقرض گردید.
عهد اول - دراین عهد تاریخ عیلام تاریک است. با وجود این دیده میشود که پاتسی های سومر و اکد با عیلامیان جنگهای دفاعی میکنند، اگر هم گاهی غالب میشوند تسلط آنان بر عیلام دوامی ندارد و عاقبت عیلام بر سومر و اکد دست یافته دولت ایشان را منقرض میسازد.
عهد دوم - در این عهد عیلامیان با پادشاهان بابل در زدوخوردند. در دوره کاسوها «خورباتیلا» پادشاه عیلام با «کوری گالزو» پادشاه بابل جنگید و سپس «شوتروک ناخونتا» بابل را تصرف کرد و اشیاء نفیس آن را به غارت به شوش برد. عاقبت تاخت وتاز عیلامیان دولت کاسوها را از پای درآورد. از پادشاهان نامی عیلام در این دوره «شیل خاکین شوشناک » است. این پادشاه که سایسی مدبر و بزرگ بود، بناهای بسیار ساخت و یکی از کارهای اواین است : هر بنایی را که تعمیر میکرد، مینوشت که این بنا را که ساخته بود و چه کتیبه ای داشت. عین آن کتیبه را - که بزبان سامی بود - مینویساند و ترجمه انزانی ( عیلامی ) را بدان می افزود. این علاقه مندی پادشاه مزبور مورد قدردانی دانشمندان باستانشناسی است. در زمان او ادبیات و صنایع عیلامی به اوج ترقی خود رسیده بود. در این عهد جنگهای دیگری بین عیلام و بابل صورت گرفت ( تا انقراض بابل به دست آسوریان ).
عهد سوم - وقایع عمده این عهد عبارتست از جنگهای آسور با عیلام ( پس از همجوار شدن دو کشور ). نتیجه این جنگها آن شد که در سال 645 ق.م. سپاهیان آسوربانی پال ، شوش را تصرف کردند و خزانه پادشاهان عیلام به دست آنان افتاد. طلا و نقره ای که بابل در موقع اتحاد به عیلام داده بود با مجسمه ها و اشیاء نفیس معابد عیلام و آنچه در خانه ها از ثروت و اشیاء گرانبها بود به نینوا منتقل شد.آسوریان به کشتار و غارت اکتفا نکرده ، استخوانهای پادشاهان عیلام و اشخاص نامی را بیرون آورده به نینوا فرستادند. رفتار آسوریان را در عیلام ، حزقیال چنین تعبیر کرده : «این است عیلام و تمام جمعیت آن در اطراف قبر آن ، همه کشته شدند و همه از دم شمشیر گذشتند». مجسمه «نه نه » ربةالنوع «ارخ » را که مدت 1635 سال در تصرف عیلامیان بود، پادشاه آسور به دست آورده برای شهرارخ پس فرستاد. آسوریان اسرای بسیار از شوش و شهرهای دیگر به آسور بردند. «خون بام کالداش » آخرین پادشاه عیلام که فرار کرده بود پس از چندی گرفتار شد و آسوربانی پال او و «تام ماری تو» پادشاه سابق عیلام را به عرابه خود بست و مجبورشان کرد عرابه سلطنتی را تا معبد «آسور» و «ایشتار» ( خدایان آسور ) بکشند. عیلامیان نوعی تمدن و صنایع بوجود آوردند و خطی برای خود ترتیب داده بودند، ولیکن از حیث تشکیلات سیاسی هیچگاه نتوانستند از حال ملوک الطوایفی بیرون آیند، بخصوص مردم کوهستانی آن ، که همیشه نیم مستقل یا مستقل بودند. با وجود این عیلامیان در مدت چندهزار سال قومیت خود را در مقابل مردمی نیرومند مانند سومریان ، اکدیان و دولی قادر مثل بابل و آسور حفظ کردند و گاهی هم آنها را شکستی فاحش دادند. عاقبت ، اگر هم عیلام به زانو درآمد، بجهت جنگهای داخلی بود. بهر حال از سال 645 ق.م. دولت عیلام از صفحه روزگار محو شد و گذشته های آن به مرور فراموش گردید. در مالمیر بختیاری در «شکفت سلمان » و غیره آثار بسیار از دوره عیلامیان دیده میشود. متأسفانه این آثار را به استثنای آنچه در دسترس نبوده خراب کرده اند. در اینجا حجاریهای برجسته با خطوط میخی شوشی و انزانی ( عیلامی ) بسیار یافته اند و محققان ، آثار را به قرنهای 13 و 12 ق.م. مسیح مربوط میدانند. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به تاریخ ایران باستان شود.

فرهنگ فارسی

کشوری بود در قدیم شامل خوزستان لرستان ( پشتکوه ) و کوههای بختیاری کنونی . حدود این کشور از مغرب رود دجله از مشرق قسمتی از پارسی از شمال راه بابل بهمدان و از جنوب خلیج فارس تابوشهر بود . شهرهای مهم آن شوش ماداکتو خایدالو ( درجای خرم آباد کنونی ) بود . مردم عیلام زبان و خطی مخصوص داشتند و دین آنان دولتی مبتنی بر شرک و بت پرستی بود . عیلامیان دولتی بزرگ تشکیل دادند و تاریخ آنان را بسه قسمت تقسیم میکنند : ۱ - عهدی که تاریخ عیلام با تاریخ سومریان واکدیان ارتباط کامل دارد ( از ازمن. قدیم تا ۲۲۲۵ ق . م . ) . ۲- عهدی که تاریخ عیلام با تاریخ دولت بابل مربوط میشود ( ۶۴۵-۲۲۶۵ ق . م . ) . ۳- عهدی که آشور جدید رقیب عیلام است ( ۶۴۵-۷۴۵ ق م . ) . عیلام در ۶۴۵ ق م . بدست آوشر بانیپال منقرض گردید . عهد اول در این عهد تاریخ عیلام تاریک است . با وجود این دیده میشود که پاتسی های سومر واکد با عیلامیان جنگهای دفاعی میکنند.اگر هم گاهی غالب میشوند تسلط آنان بر عیلام دوامی ندارد و عاقبت عیلام بر سومر واکد دست یافته دولت ایشانرا منقرض میسازد . عهد دوم - دراین عهد عیلامیان با پادشاهان بابل در زد و خوردند. در دور. کاسوها ( خورباتیلا ) پادشاه عیلام با ( کوری گالزو ) پادشاه بابل جنگید و سپس ( شوتروک ناخونتا ) بابل را تصرف کرد و اشیائ نفیس آنرا بغارت بشوش برد . عاقبت تاخت وتاز عیلامیان دولت کاسوها را از پای در آورد . از پادشاهان نامی عیلام در این دوره ( شی خاکین شوشناک ) است . این پادشاه که سایسی مدبر و بزرگ بود بناهای بسیار ساخت و یکی از کارهای او ای است : هر بنایی را که تعمیر میکرد مینوشت که این بنا را که ساخته بود و چه کتیبهای داشت . عین آن کتیبه را که بزبان سامی بود- مینویساند و ترجمه. انزانی ( عیلامی ) را بدان می افزود . این علاقهمندی پادشاه مزبور مورد قدردانی دانشمندان باستانشناسی است . درزمان او ادبیات و صنایع عیلامی باوج ترقی خود رسیده بود . درین عهد جنگهای دیگری بین عیلام و بابل صورت گرفت ( تا انقراض بابل بدست آسوریان ) . عهد سوم وقایع عمد. این عهد عبارتست از جنگهای آسور باعیلام ( پس از همجوار شدن دو کشور ) . نتیج. این جنگها آن شد که در سال ۶۴۵ ق م . سپاهیان آسوریانی پال شوش را تصرف کردند و خزانه. پادشاهان عیلام بدست آنان افتاد . طلا ونقرهایث که بابل در موقع اتحاد بعیلام داده بود با مجسمه ها اشیائ نفیس معابد عیلام و آنچه در خانه ها از ثروت و اشیائ گرانبها بود به نینوا منتقل شد . آسوریان بکشتار و غارت اکتفا نکرده استخوانهای پادشاهان عیلام و اشخاص نامی را بیرون آورده به نینوا فرستادند . رفتار آسوریان را در عیلام حزقیال چنین تعبیر کرده : ( این است عیلام و تمام جمعیت آن در اطراف قبر آن همه کشتهشدند وهمه از دم شمشیر گذشتند. ) مجسمه (نهنه ) ربهالنوع ارخ را که مدت ۱۶۳۵ سال در تصرف عیلامیان بود پادشاه آسور بدست آورده برای شهر ارخ پس فرستاد . آسوریان اسرای بسیار از شوش و شهرهای دیگر به آسور بردند .[ خوم بان کاداش ] آخرین پادشاه عیلام که فرار کرده بود پس از چندی گرفتار شد و آسوربانی پال او و [ تام ماری تو ] پادشاه سابق عیلام را بعرابه خود بست و مجبورشان کرد عرابه سلطنتی را تا معبد [ آسور ] و [ ایشتار ] خدایان آسور - بکشند . عیلامیان نوعی تمدن و صنایع بوجود آوردند و خطی برای خود ترتیب داده بودند و لیکن از حیث تشکیلات سیاسی هیچگاه نتوانستند از حال ملوک الطوایفی بیرون آیند بخصوص مردم کوهستانی آن که همیشه نیم مستقل یا مستقل بودند . با وجود این عیلامیان در مدت چند هزار سال قومین خود را در مقابل مردمی نیرومند مانند سومریان اکدیان و دولی قادر مثل بابل و آسور حفظ کردند و گاهی هم آنها را شکستی فاحش دادند. عاقبت اگر هم عیلام بزانو در آمد بجهت جنگهای درونی خانه برانداز بود. بهر حال از سال ۶۴۵ ق . م . دولت عیلام از صفحه روزگار محو شد و گذشته های آن بمرور فراموش گردید.در مالمیر بختیاری در [ شکفت سلمان و غیره آثار بسیار از دوره عیلامیان دیده میشود.متاسفانه این آثار را باستثنای آنچه که در دسترس نبوده خراب کرده اند. در اینجا حجاریهای برجسته با خطوط میخی شوشی و انزانی ( عیلامی ) بسیار یافته اند و محققان این آثار را بقرنهای ۱۲ - ۱۳ ق .م. مربوط میدانند.
کشوری بود در قدیم شامل خوزستان لرستان و کوههای بختیاری کنونی

پیشنهاد کاربران

واژه عیلام ریشه شناسی نیاهندوایرانی
منبع. https://fa. m. wiktionary. org/wiki/عیلام
طایفه آسترکی یکی ازطوایف باب دورکی شاخه هفت لنگ ایل بختیاری می باشد که قدمتش به هزاران سال قبل برمیگردد.

مولف کتاب تاریخ و فرهنگ بختیاری ( عبدالعلی خسروی ، کتاب سوم ) می نویسد :طایفه آسترکی از کهن ترین طوایف بختیاری می باشد و نام آسترکی سابقه ( 3800 ) ساله دارد و این پیشینه مربوط می شود به دوران پادشاهی آشتروک ناهونته ایلامی در شهرستان ایذه که آن روزگاران� آنزان� بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین درسنگ نوشته یافت شده از عقیلی نزدیک شوشتر که دکتر گیرشمن آنرا ترجمه کرده ازقول ( آنتاشکال ) که یکی ازپادشاهان ایلام بودچنین مینویسد: من آنتاشکال فرمانروای سرزمین آنزان ( آنشان ) و کوه های بختیاری هستم اگر چنین باشد پس باید نسل بختیاریها از پادشاهان ایلام دانست، طی تحقیقات به عمل آمده نشان میدهد که کهن ترین طایفه ای که در بختیاری میتوان روی آن پافشرد آسترکی است. و قدمت آسترکی به دوران آشتروک ناهونته میرسد و این طایفه خود را از اعقاب و اسلاف این پادشاه ایلامی میدانند و دلیل این ادعا را قرابت واژه آستروک و آشتروک خوانده اند. همچنین لازم به ذکر است بختیاری ها حرف ش را به س تبدیل می کنند که آشتروک به آستروک و سپس به آسترک تبدیل شده
اما کلمه آشتروک به معنی آستاره و ستاره میباشد و ناهونته معنی خورشید می دهد.
ناهونته در اصل همان آناهیتا=ناهید میباشد.
بااین وصف آشتروک ناهونته=ستاره خورشید.

همچنین کلمه آسترک یا آستراک همان ستاره میباشد که با ( ی ) آخر پسوند نسبت به آن داده اند.
نام بختیاری با به حکومت رسیدن تاجمیرخان آسترکی به لربزرگ اطلاق شده است

یکسان بودن تبار ایلامیان و پارسیان
پرو ﺸﮕﺮ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻮﺭﻧﺎ ﻓﯿﺮﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﮑﺎﺵ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ 3500 ﺗﺎ 6000 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺗﭙﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﻮﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﯾﯽ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﯾﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺖ .
...
[مشاهده متن کامل]

ﺩﺭ ﺣﺪ ﻓﺎﺻﻞ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ 1386 ﺗﺎ 1388 ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﻬﺮﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻧﮕﺮﺵ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ او ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ 8 ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯾﻼﻣﯽ ‏ ( ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺷﻮﺵ ﻭ ﺩﺯﻓﻮﻝ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ 1500 ﺗﺎ 2000 ﭖ . ﻡ ‏ ) ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﺭﮐﺮﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭﯼ ﺷﺎﺧﺺ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻭﺳﻌﺖ ﺑﻮﻡ ﻧﮕﺎﺭﺍﻧﻪ ‏ ( ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ ‏ ) ﻭ ﻧﯿﺰ ﺷﻤﺎﺭ ﻧﻤﻮﻧﻪ ‏ ( 17 ﻧﻤﻮﻧﻪ ‏ ) ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪُ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﺒﺎﺭ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﻮﺯﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺩﺯﻓﻮﻝ، ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺯ ﭘﻨﺞ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﯾﻼﻣﯿﺎﻥ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﯿﻠﮑﯽ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺩﯾﺮﯾﻨﮕﯽ 6000 ﺳﺎﻝ، ﻣﺎﺭﮐﺮ M17 ﻭ R1a ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪ .
ﻫﺎﭘﻠﻮ ﮔﺮﻭﻩ M17 ﺷﺎﺧﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﺮﻓﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺳﺘﻪ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺮ ﯾﺎﻓﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ : ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﺯ P ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺧﺎﻭﺭﯼ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍﺳﻼﻭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺱ G ، ﺍﺳﻼ ﻭﻫﺎﯼ ﺍﻭﮐﺮﺍﯾﻦ T ، ﮐﺮﻭﺍﺕ ﻫﺎ ) ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﮑﺎﻧﺪﯾﻨﺎﻭﯾﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻧﺮﻭﮊ ( ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺮﯾﺶ & ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻭ . . .
ﻫﻢ ﺭﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﻌﻨﯽ R1b ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ – ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﻏﺮﺑﯽ ﭼﻮﻥ ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ E ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﺍﯾﺞ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻣﯽ ﭼﻮﻥ ﻋﺒﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﯾﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﺯﺭﺩﭘﻮﺳﺘﺎﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺧﻮﺯﯾﺎﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺩﻋﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﻼﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﮐﻬﻦ ﻫﻢ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺗﯿﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎ، ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ، ﮐﺮﺩﻫﺎ، ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺎ، ﺍﺭﻣﻨﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ، ﺑﻪ ﺳﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺎﺁﺭﯾﺎﯾﯽ، R1a ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﮕﺸﺖ .
ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺑﺮ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻭﻟﯿﺮﺍﻥ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﮐﻨﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﺲ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ‏ ( ﺍﺳﻼﻣﯽ ‏ ) ﺑﻢ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺭﺍﺳﺘﺎ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺎ، ﻭﺟﻮﺩ ﻫﺎﭘﻠﻮﮔﺮﻭﻩ R1a ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﺪ.
�با سپاس از استاد سورنا فیروزی�
شماعلاوه بر نظر می توانید مطالب خود را به ایمیل ( info@tezhgah. ir ) یا قسمت تماس با ما بفرستید نشر مطالب جنبه خبری و لزوما دیدگاه سایت نیست. .
منبع. https://tezhgah. ir/597 - یکسان - بودن - تبار - ایلامیان - و - پارسیان. html

دوستی مغز فرسایی نموده و گفته است که عیلام سامی نژاد بوده اند اما اسناد و کتیبه ایی که در دره گل گل وجود دارد سامی نژاد همان نژاد عرب و یهودیان و اشور بودند و ایلامیان گوتی بودند و الان ایلام و کرمانشاه و بخشهای همدان و لک ها و لرها و لرهای بختیاری هستند.
عیلامی ها یا عیلامیان و کاسی ها یکی از تمدن های بزرگ و کهن ایران قبل از ورود آریایی ها می باشد که در استان های امروزی ایلام و کرمانشاه و لرستان و خوزستان و بختیاری و یاسوج و بوشهر و تا شمال شیراز سکونت داشتند یعنی دقیقا سرزمین امروزی لرها.
...
[مشاهده متن کامل]

طبق بررسی های انجام شده و آثار کشف شده عیلامی ها و کاسی ها اجداد تمام مردم لر می باشند

اقوام و تمدن باستانی ایران اجداد اقوام کنونی ایران هستند مانند :
عیلامی و کاسی◀◀ لرها
قوم آرتا تمدن جیرفت و شهر سوخته ◀◀ بلوچ ها
تمدن املش و قوم کاسپین◀◀ مازنی ها و گیلکی ها
تمدن الیپی و قوم لولوبی و قوم گوتی◀◀ کردها
هخامنشیان◀◀ فارس ها
تمدن هوری و قوم اورارتو◀◀ آذری ها
آقای/خانم نمازی عیلامیان ب هیچ وجه سامی نبودن و سومریان هم همینطور زبان هر دو تک خانواده بوده یعنی نه سامی و نه هندواروپایی زبانشون بعد از بازگشت آریایی ها تغییر میکنه طبق گفته پروفسور های تاریخ شناسی
...
[مشاهده متن کامل]
مانند والتر هینز / رومن گیرشمن / دنیل توماس پاتس / هاید ماری کخ / دکتر پرویز رجبی / دکتر مجید یوسف زاده و کتاب تاریخ اولیه خاورمیانه دانشگاه آکسفورد عیلامی ها از نظر فرهنگی و ژنتیکی اجداد لرها ب حساب می آیند

عیلام یا ایلام به معنی سرزمین کوهستان اشاره دارد به تمدنی که در گذشته در جنوب غرب ایران در کوهستان های زاگرس وجود داشت و منطبق بر مناطق کنونی بختیاری، لرستان، شمال خوزستان، کهگلویه، شمال استان فارس و بوشهر
...
[مشاهده متن کامل]
بوده است و این مناطق همان مناطقی اند که قوم لر در آن جای دارند و لذا میتوان این قومیت ایرانی را نزدیک ترین قوم بجا مانده از عیلامیان دانست.

عیلامیان قومی از اقوام سامی بودند که قلمرو آنان از جنوب عراق کنونی تا خوزستان و بخش های از سواحل جنوب امتداد داشت وشهر سُوس ( شوش ) را به پایتختی برگزیدند. عبری ها - اعراب - سومریان - اکدیان - آشوریان - فلسطینیان از شناخته شده ترین اقوام سامی میباشند.

بپرس