عیلام یا ایلام
در سال های اخیر دیده می شود که برخی از پژوهشگران و نویسندگان، نام کشور و تمدن �عیلام� را به صورت �ایلام� می نویسند. اما هر قدر کوشش می کنم، نمی توانم خود را متقاعد کنم که املای سنتی و شناخته شدهٔ یک نام را به نفع املای پیشنهادی و تازه ای کنار بگذارم که دلایل قانع کننده ای برای آن وجود ندارد. پیشنهاددهندگان بر این باورند که چون در زبان فارسی حرف و آوای �ع� نداریم، پس می باید �عیلام� را به شکل �ایلام� نوشت. این توجیه به چند دلیل کافی به نظر نمی رسد:
... [مشاهده متن کامل]
۱ - نگارش �عیلام� کاملاً شناخته شده و متداول است. در واقع نویسنده به هنگامی که قصد نگارش این نام با املای �ایلام� را داشته باشد، نیاز به دلیل کافی دارد و می باید بتواند از عهده پاسخ مخالفان برآید. املای متداول در ذات خود نیاز به توجیه ندارد.
۲ - درست است که آوای �ع� در زبان فارسی وجود ندارد، اما در بسیاری از زبان های متداول در سرزمین های باستانی ایران وجود داشته است.
۳ - عیلام یک واژه یا نام فارسی نیست تا لازم باشد برابر با قواعد زبان فارسی نوشته و بکار برده شود.
۴ - نگارش �عیلام� در متون تاریخی ( از جمله در مقدمهٔ تاریخ ابن خلدون ) دارای سابقه است. اما نگارش �ایلام� شاهد تاریخی ندارد.
۵ - بر فرض نیز که نگارش �ایلام� صحیح و �عیلام� ناصحیح باشد، باز نیز نمی توان آنرا تغییر داد. چرا که تغییر املای واژگان شناخته شده ( هر چند که غلط باشند ) به دستور تاریخی و واژه شناسی تاریخی هر زبانی آسیب می زند.
۶ - تغییر املای متداول نام ها و واژگان در میان ملل و زبان های دیگر نیز رایج نیست و آنرا موجب گسست تاریخی خط و زبان می دانند.
۷ - چنانچه لازم باشد، �عیلام� را با املای �ایلام� نوشت، در اینصورت بدیهی است که کار به همین جا ختم نخواهد شد و لزوم تغییر در واژگان بسیار دیگری نیز پیش خواهد آمد و مثلاً می باید نام قوم �عاد� را نیز به شکل �آد� نوشت.
۸ - چنین تغییرات و اعمال سلیقه ها ( که ما ایرانیان علاقه زیادی بدان داریم ) هیچ مشکلی را حل نمی کند، اما تکرار متناوب آن، در درازمدت موجب پیدایش آشفتگی ها، اختلاط مفاهیم و مشکلات جدی دیگری خواهد شد. چنانکه نمونه ای از این اختلاط ها در تمایز میان کشور و تمدن �عیلام� ( در انگلیسی: Elamite ) با استان و شهر �ایلام� ( در انگلیسی: Ilam ) رخ داده است.
۹ - از سوی دیگر، برخی کسان �عیلام� را یک نام غیر بومی و برگرفته از عهد عتیق می دانند و بجای آن از نام های خودساختهٔ دیگری استفاده می کنند. اما این استنباط و نتیجه گیری نادرست است و به موجب پاره ای کتیبه ها، نام عیلام خاستگاهی بومی دارد. عیلامیان خود را �هَـلتَـمتی� می نامیدند که صورتی دیگر از نام �عیلام� است و عیلام تلفظی دیگر از آن بشمار می رود. همچنین در کتیبه های پیدا شده در بازمانده های شهر عیلامی مدفون در هفت تپه در جنوب شرقی شوش، نام های هم خانواده با عیلام شناسایی شده است. برای نمونه در سطر ۴۳ از کتیبه شماره یک و سطر ۱۳ از کتیبه شماره سه که در کاوش های هفت تپه پیدا شده اند، از شخصی با عنوان �i - lu - um - ba - ni� یاد شده که نام او عمیقاً با نام های عیلام و هلتمتی در پیوند است.
در سال های اخیر دیده می شود که برخی از پژوهشگران و نویسندگان، نام کشور و تمدن �عیلام� را به صورت �ایلام� می نویسند. اما هر قدر کوشش می کنم، نمی توانم خود را متقاعد کنم که املای سنتی و شناخته شدهٔ یک نام را به نفع املای پیشنهادی و تازه ای کنار بگذارم که دلایل قانع کننده ای برای آن وجود ندارد. پیشنهاددهندگان بر این باورند که چون در زبان فارسی حرف و آوای �ع� نداریم، پس می باید �عیلام� را به شکل �ایلام� نوشت. این توجیه به چند دلیل کافی به نظر نمی رسد:
... [مشاهده متن کامل]
۱ - نگارش �عیلام� کاملاً شناخته شده و متداول است. در واقع نویسنده به هنگامی که قصد نگارش این نام با املای �ایلام� را داشته باشد، نیاز به دلیل کافی دارد و می باید بتواند از عهده پاسخ مخالفان برآید. املای متداول در ذات خود نیاز به توجیه ندارد.
۲ - درست است که آوای �ع� در زبان فارسی وجود ندارد، اما در بسیاری از زبان های متداول در سرزمین های باستانی ایران وجود داشته است.
۳ - عیلام یک واژه یا نام فارسی نیست تا لازم باشد برابر با قواعد زبان فارسی نوشته و بکار برده شود.
۴ - نگارش �عیلام� در متون تاریخی ( از جمله در مقدمهٔ تاریخ ابن خلدون ) دارای سابقه است. اما نگارش �ایلام� شاهد تاریخی ندارد.
۵ - بر فرض نیز که نگارش �ایلام� صحیح و �عیلام� ناصحیح باشد، باز نیز نمی توان آنرا تغییر داد. چرا که تغییر املای واژگان شناخته شده ( هر چند که غلط باشند ) به دستور تاریخی و واژه شناسی تاریخی هر زبانی آسیب می زند.
۶ - تغییر املای متداول نام ها و واژگان در میان ملل و زبان های دیگر نیز رایج نیست و آنرا موجب گسست تاریخی خط و زبان می دانند.
۷ - چنانچه لازم باشد، �عیلام� را با املای �ایلام� نوشت، در اینصورت بدیهی است که کار به همین جا ختم نخواهد شد و لزوم تغییر در واژگان بسیار دیگری نیز پیش خواهد آمد و مثلاً می باید نام قوم �عاد� را نیز به شکل �آد� نوشت.
۸ - چنین تغییرات و اعمال سلیقه ها ( که ما ایرانیان علاقه زیادی بدان داریم ) هیچ مشکلی را حل نمی کند، اما تکرار متناوب آن، در درازمدت موجب پیدایش آشفتگی ها، اختلاط مفاهیم و مشکلات جدی دیگری خواهد شد. چنانکه نمونه ای از این اختلاط ها در تمایز میان کشور و تمدن �عیلام� ( در انگلیسی: Elamite ) با استان و شهر �ایلام� ( در انگلیسی: Ilam ) رخ داده است.
۹ - از سوی دیگر، برخی کسان �عیلام� را یک نام غیر بومی و برگرفته از عهد عتیق می دانند و بجای آن از نام های خودساختهٔ دیگری استفاده می کنند. اما این استنباط و نتیجه گیری نادرست است و به موجب پاره ای کتیبه ها، نام عیلام خاستگاهی بومی دارد. عیلامیان خود را �هَـلتَـمتی� می نامیدند که صورتی دیگر از نام �عیلام� است و عیلام تلفظی دیگر از آن بشمار می رود. همچنین در کتیبه های پیدا شده در بازمانده های شهر عیلامی مدفون در هفت تپه در جنوب شرقی شوش، نام های هم خانواده با عیلام شناسایی شده است. برای نمونه در سطر ۴۳ از کتیبه شماره یک و سطر ۱۳ از کتیبه شماره سه که در کاوش های هفت تپه پیدا شده اند، از شخصی با عنوان �i - lu - um - ba - ni� یاد شده که نام او عمیقاً با نام های عیلام و هلتمتی در پیوند است.
تمدن عیلامی ربطی به شهر ایلام کنونی ندارد. بنابر این باید املای آن همانگونه که در کتیبه ها وتواریخ قدیمی آمده ( عیلام ) نوشته شود.
نام برترین خدای پدر ایلامیان در مجمع یا پانتئون شهر های شوش و اشان humban با تلفظ هوم بان بوده است که به معنای نگهبان هوم می باشد. نام برترین خدای مادر آنها kiririshu با تلفظ کیری ریشو بوده است. نام یکی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
از سلسله پادشاهان ایلامیان sokol mokh ha با تلفظ سوکل مُخ ها بوده است که به احتمال زیاد به معنای مُخان کل گرا است. واژه های مفرد و جمع مُغ و مُغان در زبان اقوام ماد و پارس ریشه در مُخ و مُخان یعنی پیشوایان دینی قوم ایلام دارند. نام یکی دیگر از سلسله پادشاهان آن قوم simashkan با تلفظ سیم اشکان می باشد که معنای اشک های نقره ای رنگ است. نام یکی از پادشاهان سلسله سوکل مخ ها athe khushu با تلفظ آتیه خوشو می باشد که احتمالا به معنای " خوش بین به آینده " است. و خیلی نام ها و مفاهیم دیگر که بازبان فارسی و کردی و لری امروزی مطابقت دارند. به عنوان مثال واژه uvja به احتمال زیاد به خط میخی ایلامی به شکل Uvja با تلفظ " هو جا " بوده است که به معنای جا و یا مکان هو می باشد. در مقایسه؛ مردم سرزمین کنعان نام وطن خودرا kanaan با تلفظ کانا یا کانه آن نامیده اند و " آن " نام خدای پدر در زبان و فرهنگ قوم سومر بوده است و " آن " در زبان فارسی ضمیر سوم شخص غایب و معادل با او و یا هو ایلامیان. واژه ترکیبی پارسی و مادی اهورامزدا به معنای زیر می باشد: اَهو به معنای هو اولیه و آغازین؛ را نشانه مفعول بی واسته و مَزِدا فعل امری نفی است و ریشه در مصدر زِدودن یا پاک کردن دارد. لذا معنای اهورا مزدا عبارت است از : اَهو یا هو اولیه را به یاد بسپار و آنرا از خاطره پاک نکن. هو اولیه و آغازین همان هو خدای ایلامیان می باشد که بعدا در تورات و اوستا و قرآن هم راه یافته است . نام خدا به زبان عبری و در باور قوم یهود یَهوَ یا یاهو می باشد. هو گویان کسانی بوده اند که نام هو را ذکر می کرده اند. آیه قرآنی : قل هُوَ اللهُ اَحَد. خطاب به اقوام یهود و پارس و عرب است که بدانند و آگاه باشند که هو و الله هردو یکی اند و هم معنا هستند. لذا از این سه قوم خواسته شده است که بر سر اختلاف ظاهری این دو لفظ با همدیگر دعوا و نزاع و مرافعه راه نیاندازند و متقابلا سر و دست و پای یکدیگر را نشکنند. گویا پیشوایان دینی این سه قوم تاکنون معنی این آیه را درک نکرده اند و از دعوا و نزاع و سر و دست و پا شکنی دست بر نداشته اند. البته سر و دست و پای خود آنان شکسته نشده است بلکه پیروان چشم و گوش بسته و زیر یوغ سبک و سنگین شرایع دینی - مذهبی خسپیده. شاید ریشه دعوا در این باشد که به این آیه که حکایت از یکی بودن و هم معنا بودن دو لفظ هو و الله دارد، اضافه گردیده است : الله الصمد. قوم یهود بهنگام نزول این آیه بر پیامبر اسلام اعتراض نمودند که اگر خداوند به شما فرموده است که هو قوم ما با الله قوم شما احد است و واحد و هم معنا ، پس چرا فقط الله الصمد است و نه همچنین : هُوَ الصمد ؟
نام ایلام از نام تمدن بزرگ و کهن عیلام ( ایلامیان یا عیلامیان ) گرفته شده. طبق آثار کشف شده و بررسی های انجام شده عیلامی ها و کاسی ها اجداد تمام مردم لر هستند که در گذشته سرزمینشان از ایلام و لرستان و کرمانشاه شروع میشد و تا بختیاری و خوزستان و یاسوج و شمال شیراز ادامه داشت ( دقیقا سکونتگاه امروزی مردم لر )
... [مشاهده متن کامل]
ایلام ( لرستان پشت کوه ) از دیرباز خاک موروثی مردم لر بوده و هست
... [مشاهده متن کامل]
ایلام ( لرستان پشت کوه ) از دیرباز خاک موروثی مردم لر بوده و هست
جناب حامد ، جغرافیای کنونی استان ایلام ، تمام جزو همون امپراطوری ایلام باستان هستش جون دامنه اون امپراتوری تا ارومیه کشیده شده بود . بنابراین نام نهادن بخشی از اون سرزمین کهن با گستردگی که اشاره شد ، با نام ایلام ، کاملا منطقی و علمی هست و ربطی به آلام و درد نداره .
... [مشاهده متن کامل]
ضمنا واژگانی هستند که در فارسی دو املایی هستند مانند اتریش / اطریش ، طهران / تهران ، ایلام / عیلام و . . .
... [مشاهده متن کامل]
ضمنا واژگانی هستند که در فارسی دو املایی هستند مانند اتریش / اطریش ، طهران / تهران ، ایلام / عیلام و . . .
ایلام سال 1314 نامگذاری شده. و ربطی به عیلام نداره. ایلام قبلا اسمش پشت کوه بوده خانم آیناز. ایلام از ریشه الم یا درد میاد یعنی رنج رسیده یا رنج دیده. عیلام اسم یه قومیه که مشخصاتش گفتید شما
ایلام یا عیلام نام یکی از تمدن های ایران است که از سال ۳۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۴۰ سال قبل از تولد مسیح، در بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران گسترده بودند. ( تاریخ مکتوب موجود از ۳۲۰۰ پیش از میلاد است. [نیازمند منبع] ) تمدن ایلام یکی از قدیمی ترین و نخستین تمدن های جهان است. بر اساس بخش بندی جغرافیایی امروز، ایلام باستان سرزمین های خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، ایلام و بخش هایی از استان های بوشهر، استان کرمان، لرستان، استان چهارمحال و بختیاری، و کرمانشاه و در دوران هایی تا جنوب دریاچه ارومیه را شامل می شد.
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
نام [ویرایش]
نام این قوم هالتامتی ( Haltamti ) و سپس آتامتی ( Atamti ) بود که اکدیان آن را عیلام تلفظ می کرده و در کتابِ مقدس یهودیان نیز به همین شکل آورده شده است. این واژه به معنای «کوهستانی» است، که به محل زندگی این مردمان در دامنه های زاگرس اشاره دارد.
تمدن های باستانی آسیای غربی
میان رودان، سومر، اکد، آشور، بابل
حتیان، هیتی ها، لیدیه
ایلام، اورارتو، ماننا، ماد، هخامنشی
امپراتوری ها / شهرها
سومر: اوروک – اور – اریدو
کیش – لاگاش – نیپور – اکد
بابل – ایسین – اموری - کلدانی
آشور: آسور، نینوا، نوزی، نمرود
ایلامیان – شوش
هوری ها – میتانی
کاسی ها – اورارتو
گاهشماری
شاهان سومر
شاهان ایلام
شاهان آشور
شاهان بابل
شاهان ماد
شاهان هخامنشی
زبان
خط میخی
آرامی – هوری
سومری – اکدی
زبان مادی
ایلامی
اساطیر میان رودان
انوما الیش
گیل گمش – مردوخ
نیبیرو
بر اساس یک نظریه دیگر نام ایلام از یکی از نوه های نوح گرفته شده است. در تورات نام یکی از پسران سام، عیلام می باشد که بر اساس کتاب جاشر به منطقه خوزستان کنونی مهاجرت کرده و در آنجا تمدن تشکیل می دهد. یکی از پسران او دارای نام شوشان است که شهر شوش به نام او نامگذاری گردیده است.
نام دو استان در ایران امروز برگرفته از نام آنان است. علاوه بر استان ایلام، نام خوزستان نیز از واژه Ūvja آمده که از روی کتیبه نقش رستم[۱] و کتیبه های داریوش در تخت جمشید و شوش[۲]، به معنای ایلام بوده و بنا به گفته ایرج افشار در «نگاهی به خوزستان: مجموعه ای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی منطقه» در یونانی Uxi تلفظ می شده[۳] و اگر گفته ژول آپِر را بپذیریم در ایلامی Xus یا Khuz بوده است. سِر هنری راولینسون نیز تلفظ پهلوی Ūvja را Hobui دانسته که ریشه نام اهواز و خوزستان است. این لفظ از حاجوستان و هبوجستان به دست آمده که در «مجمع التواریخ و القصص» ( ابتدای قرن ششم هجری ) در اشاره به خوزستان آمده است.
زبان ایلامی [ویرایش]
مقاله اصلی: زبان ایلامی
زبان ایلامی با هیچیک از زبان های سامی و هندواروپایی ارتباط نداشته و زبانی جدا و زبانی تک خانواده به شمار می آید. [۴] برخی از پژوهشگران این زبان را با زبان دراویدی در هند هم خانواده می دانند. [۵][۶]
زبانِ ایلامی، جایگاه خود را پس از ورود اقوام آریائی نیز نگه داشت و زبان دوم نوشتاری حکومتِ ایران در دورانِ هخامنشی بود. [۷][۸] در بیشتر سنگ نوشته های عصرِ هخامنشی ترجمه ایلامی و بابلی ( زبان بین المللی آن روزگار ) نوشته ها نیز آمده است.
ابن ندیم صاحب «الفهرست» در نقل قولی از ابن مقفع ( عبدالله ابن المقفع ) زبان های ایرانی را «پهلوی، دری، خوزی، پارسی و سریانی» می شمارد که گواهی ست بر حضور زبان ایلامی ( خوزی ) تا دوره های آغازین اسلامی.
نژاد [ویرایش]
ایلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند هم خانواده می دانند. [۵][۸]
ایلامیان و سومری ها [ویرایش]
جام نقره ای زن ایلامی
عیلامیان هرگز زیر دولت نبودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد عیلامیان که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار ایلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ ق. م در دوره فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابه های تاریخ سر برآورد. مشیرالدوله پیرنیا در این باره می نویسد:
«دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی به این عقیده اند که غلبه عیلامیان بر سومری ها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی زیادی دربر داشته، توضیح اینکه ایلامیها بقدری با خشونت و بقسمی وحشیانه با ملل مغلوبه رفتار کرده اند، که آنها از ترس جان از مساکن و اوطان خود فرار کرده، هرکدام بطرفی رفته اند. بنابراین عقیده دارند مردمی که در رأس خلیج پارس و بحرین سکنی داشتند، بطرف شامات رفته و شهرهای فینیقی را تأسیس کرده در تجارت و دریانوردی معروف شدند، گروهی که ربّ النوع آسور را پرستش می کردند، بطرف قسمت وسطای رود دجله و کوهستان های مجاور آن رفته شالوده دولت آسور را نهادند. مهاجرت ابراهیم با طایفه خود به فلسطین و بالاخره هجوم هیکسوس هایِ سامی نژاد بمصر و تأسیس سلسله ای از فراعنه در آن مملکت نیز از نتائج غلبه ایلامیها بر ملل سامی نژاد بود. اما کینگ باین عقیده است، که غلبه ایلامیها در ممالک غربی دوام نیافته، زیرا ایلامیها، چون استعداد اداره کردن مملکتی را نداشتند و غلبه آنها بیشتر به تاخت و تاز شبیه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ کنند. » [۹]
قلمرو فرمانروایی ایلامیان [ویرایش]
تصویر یک زن ایلامی
پادشاهی ایلام در اوج قدرت خود توانسته بود حتی بر بخش های مهمی از میانرودان ( بین النهرین ) هم چیرگی یابد، اما محدوده قدرت مرکزی ایلام شامل سراسر سرزمین ایران نمی شده است. این پادشاهی اتحادی بوده که ایل ها و طوایف منطقه را دربر می گرفته، اما چنین یکپارچگی می تواند به معنی امپراتوری نباشد. هرگاه ایلامیان قدرت داشتند، نقش مهمی در درگیری های سیاسی میان رودان بازی کرده . . .
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
نام [ویرایش]
نام این قوم هالتامتی ( Haltamti ) و سپس آتامتی ( Atamti ) بود که اکدیان آن را عیلام تلفظ می کرده و در کتابِ مقدس یهودیان نیز به همین شکل آورده شده است. این واژه به معنای «کوهستانی» است، که به محل زندگی این مردمان در دامنه های زاگرس اشاره دارد.
تمدن های باستانی آسیای غربی
میان رودان، سومر، اکد، آشور، بابل
حتیان، هیتی ها، لیدیه
ایلام، اورارتو، ماننا، ماد، هخامنشی
امپراتوری ها / شهرها
سومر: اوروک – اور – اریدو
کیش – لاگاش – نیپور – اکد
بابل – ایسین – اموری - کلدانی
آشور: آسور، نینوا، نوزی، نمرود
ایلامیان – شوش
هوری ها – میتانی
کاسی ها – اورارتو
گاهشماری
شاهان سومر
شاهان ایلام
شاهان آشور
شاهان بابل
شاهان ماد
شاهان هخامنشی
زبان
خط میخی
آرامی – هوری
سومری – اکدی
زبان مادی
ایلامی
اساطیر میان رودان
انوما الیش
گیل گمش – مردوخ
نیبیرو
بر اساس یک نظریه دیگر نام ایلام از یکی از نوه های نوح گرفته شده است. در تورات نام یکی از پسران سام، عیلام می باشد که بر اساس کتاب جاشر به منطقه خوزستان کنونی مهاجرت کرده و در آنجا تمدن تشکیل می دهد. یکی از پسران او دارای نام شوشان است که شهر شوش به نام او نامگذاری گردیده است.
نام دو استان در ایران امروز برگرفته از نام آنان است. علاوه بر استان ایلام، نام خوزستان نیز از واژه Ūvja آمده که از روی کتیبه نقش رستم[۱] و کتیبه های داریوش در تخت جمشید و شوش[۲]، به معنای ایلام بوده و بنا به گفته ایرج افشار در «نگاهی به خوزستان: مجموعه ای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی منطقه» در یونانی Uxi تلفظ می شده[۳] و اگر گفته ژول آپِر را بپذیریم در ایلامی Xus یا Khuz بوده است. سِر هنری راولینسون نیز تلفظ پهلوی Ūvja را Hobui دانسته که ریشه نام اهواز و خوزستان است. این لفظ از حاجوستان و هبوجستان به دست آمده که در «مجمع التواریخ و القصص» ( ابتدای قرن ششم هجری ) در اشاره به خوزستان آمده است.
زبان ایلامی [ویرایش]
مقاله اصلی: زبان ایلامی
زبان ایلامی با هیچیک از زبان های سامی و هندواروپایی ارتباط نداشته و زبانی جدا و زبانی تک خانواده به شمار می آید. [۴] برخی از پژوهشگران این زبان را با زبان دراویدی در هند هم خانواده می دانند. [۵][۶]
زبانِ ایلامی، جایگاه خود را پس از ورود اقوام آریائی نیز نگه داشت و زبان دوم نوشتاری حکومتِ ایران در دورانِ هخامنشی بود. [۷][۸] در بیشتر سنگ نوشته های عصرِ هخامنشی ترجمه ایلامی و بابلی ( زبان بین المللی آن روزگار ) نوشته ها نیز آمده است.
ابن ندیم صاحب «الفهرست» در نقل قولی از ابن مقفع ( عبدالله ابن المقفع ) زبان های ایرانی را «پهلوی، دری، خوزی، پارسی و سریانی» می شمارد که گواهی ست بر حضور زبان ایلامی ( خوزی ) تا دوره های آغازین اسلامی.
نژاد [ویرایش]
ایلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند هم خانواده می دانند. [۵][۸]
ایلامیان و سومری ها [ویرایش]
جام نقره ای زن ایلامی
عیلامیان هرگز زیر دولت نبودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد عیلامیان که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار ایلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ ق. م در دوره فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابه های تاریخ سر برآورد. مشیرالدوله پیرنیا در این باره می نویسد:
«دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی به این عقیده اند که غلبه عیلامیان بر سومری ها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی زیادی دربر داشته، توضیح اینکه ایلامیها بقدری با خشونت و بقسمی وحشیانه با ملل مغلوبه رفتار کرده اند، که آنها از ترس جان از مساکن و اوطان خود فرار کرده، هرکدام بطرفی رفته اند. بنابراین عقیده دارند مردمی که در رأس خلیج پارس و بحرین سکنی داشتند، بطرف شامات رفته و شهرهای فینیقی را تأسیس کرده در تجارت و دریانوردی معروف شدند، گروهی که ربّ النوع آسور را پرستش می کردند، بطرف قسمت وسطای رود دجله و کوهستان های مجاور آن رفته شالوده دولت آسور را نهادند. مهاجرت ابراهیم با طایفه خود به فلسطین و بالاخره هجوم هیکسوس هایِ سامی نژاد بمصر و تأسیس سلسله ای از فراعنه در آن مملکت نیز از نتائج غلبه ایلامیها بر ملل سامی نژاد بود. اما کینگ باین عقیده است، که غلبه ایلامیها در ممالک غربی دوام نیافته، زیرا ایلامیها، چون استعداد اداره کردن مملکتی را نداشتند و غلبه آنها بیشتر به تاخت و تاز شبیه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ کنند. » [۹]
قلمرو فرمانروایی ایلامیان [ویرایش]
تصویر یک زن ایلامی
پادشاهی ایلام در اوج قدرت خود توانسته بود حتی بر بخش های مهمی از میانرودان ( بین النهرین ) هم چیرگی یابد، اما محدوده قدرت مرکزی ایلام شامل سراسر سرزمین ایران نمی شده است. این پادشاهی اتحادی بوده که ایل ها و طوایف منطقه را دربر می گرفته، اما چنین یکپارچگی می تواند به معنی امپراتوری نباشد. هرگاه ایلامیان قدرت داشتند، نقش مهمی در درگیری های سیاسی میان رودان بازی کرده . . .