عیقه

لغت نامه دهخدا

( عیقة ) عیقة. [ ع َ ق َ ] ( ع اِ ) کنار دریا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ساحل بحر. ( اقرب الموارد ). دریابار. کناره جوی و ساحل رود. ( غیاث ). || ناحیه دریا. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گوشه و ناحیه خانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فنایی از زمین و یا ساحت. ( از اقرب الموارد ). عیقة. ( منتهی الارب ). رجوع به عیقة شود. ج ، عَیقات. ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ).

عیقة. [ ق َ ] ( ع اِ ) بمعنی عَیقة است. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به عیقة شود.

عیقة. [ ع َ ق َ ] ( اِخ ) گویند که نام جایگاهی است. ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس