عیشه

لغت نامه دهخدا

( عیشة ) عیشة. [ ش َ ] ( ع مص ) زیستن. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). عَیش. رجوع به عیش شود. || ( اِ ) نوع زیست و زندگانی. ( ناظم الاطباء ): عیشة راضیة؛ زیستی پسندیده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
عیشه. [ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) گیاهی است شبیه به نی. ( از ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عِیشَةٍ: زندگی (کلمه عیش تنها در حیات جانداران استعمال میشود ، و این کلمه اخص از کلمه حیات است چون حیات هم در مورد جاندار بکار میرود ، و هم در مورد خدای تعالی ، و هم فرشتگان ، ولی کلمه عیش در مورد خدا و ملائکه استعمال نمیشود . و کلمه معیشت هم از مشتقات عیش اس...
ریشه کلمه:
عیش (۸ بار)

زندگی . . او در یک زندگی پسندیده‏ای است. راغب گفته: عیش زندگی مخصوص به حیوان است (اعم از انسان و حیوان) و آن از حیات اخّص است که حیات در خدا و فرشته و حیوان به کار می‏رود. معاش و معیشت هر دو مصدراند مثل . هر که از یاد من اعراض کند برای اوست زندگیی تنگ. معیشت گاهی اسم است و به طعام و شراب و غیره که وسیله زندگی‏اند گفته می‏شود. عبارت قاموس چنین است: «المعیشة التی تعیش بها من المطعم و المشرب و ما یکون به الحیاة و مایعاش به او فیه» در آیه . مراد وسائل زندگی و یا استعدادهای آدمیان است که آنها نیز وسائل زندگی‏اند رجوع شود به «سخر» ذیل آیه فوق. جمع معشیت معایش است . در آیه . معاش را مصدر گرفته و مضاف مقدّر کرده‏اند مثل «وقت معاش» و نظیر آن ولی می‏شود آن را اسم زمان گرفت یعنی: شب را لباس و زمان ستر قرار دادیم که با ظلمت خود اشیاء را می‏پوشاند و مردم را به استراحت مجبور می‏کند و روز را زمان زندگی قرار دادیم که از فضل خدا روزی بجوئید. مثل . در المیزان فرموده: معاش در آیه اسم زمان یا مکان است.

پیشنهاد کاربران

بپرس