عیساء

لغت نامه دهخدا

عیساء.[ ع َ ] ( ع ص ) مؤنث أعیس. ماده شتر سپید سرخ موی. ( ناظم الاطباء ). ج ، عیس. رجوع به عیس [ عی ] شود. || ( اِ ) ملخ ماده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) نام زنی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس