عیدی

/~eydi/

برابر پارسی: شادیانه

معنی انگلیسی:
new-year gift, fit for a festival, bonus, christmas box, festive

لغت نامه دهخدا

عیدی. ( ص نسبی ، اِ مرکب ) آنچه روزهای اعیاد به کسی دهند. ( آنندراج ). عطا و بخشش و خلعت و هدیه ای که در روز عید به کسی دهند. ( ناظم الاطباء ). آنچه در عید قربان و عید فطر و توسعاً در نوروز وجز آن ، سران به زیردستان دهند از زر و سیم و جز آن.دست لاف. عیدانه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
عیدی و نوروزی از شه هیچ نستانم مگر
بارگی خاص وترکی درج گوهر بر میان.
؟ ( از المعجم ).
نه حافظ می کند تنها دعای خواجه تورانشاه
ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی.
حافظ.
بغیر حلقه جوشن چو عیدی اطفال
ندیده اند خلایق به دست خویش درم.
علی خراسانی ( از آنندراج ).
|| عطا و هدیه. ( فرهنگ فارسی معین ).

عیدی. ( اِخ ) دهی از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس با 193 تن سکنه. آب آن از رودخانه هیرمند. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱ - خلعت و هدیه و پولی که در روز عید به کسی دهند . ۲ - عطا هدیه .
ده از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندر عباس

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) هدیه ای که به مناسبت عید به کسی داده می شود.

فرهنگ عمید

پول یا چیز دیگری که در روز عید، به خصوص عید نوروز، به کس دیگر می دهند.

مترادف ها

festive (صفت)
شاد، جشنی، عیدی، بزمی

festival (صفت)
جشنی، عیدی

festal (صفت)
خوشحال، خوش، جشنی، عیدی، وابسته به عید

فارسی به عربی

مهرجان

پیشنهاد کاربران

در سنگ نوشته شوش ( بابِلی کهن، ۱۶۰۰ پیش از میلاد یا ۳۶۲۴سال پیش ) در دوره پادشاهی سوکَّل مَخ ها ( فرمانروایان، نماینده شاه، فرستادگان بزرگ، پیامبران ورجاوند ) نامه یا سندی به نامِ "گیمیل اَدَد، gimīl adad: بخشش خوی یا بزرگ مَنِش ( انگلیسی: جِنتِلمَن ) " آمده است که درباره دارایی هایی هست که به اَیوکنی ها ( وارثان ) خود و همسرش ( بِیرتانی ) می بخشد!
...
[مشاهده متن کامل]

( ( برخی نام جیمیل را از همین گیمیل می دانند؛ زیرا، نخستین کسی بود که نامه ای به همسرش زد! ) )
.
درباره سپردِنامه ( وصیت نامه ) ای هست که گیمیل به همسرش می کند و دارایی هایش را به او و فرزندانش می بخشد و هر یک اگر چیزی به او بخشد نمی تواند به دارایی کس دیگر دست درازی کند و پس از بخشش کردن آن ها، سپارش ( سفارش ) می کند: پسران خانواده در هنگام عروسی و جهزیه ( halmi šimti، 𒄩𒈨 𒋛𒋾 ) باید به خواهرانشان یاری برسونند!
این سپردِنامه ( وصیت نامه ) با رخصت ( اجازه ) از خدای داوری ( شَمَش، šamaš ) و خدای نگهبان شهر شوش ( اینشوشیناک، inšušināk ) نوشته شده است و در پایان با دو ناخن گیمیل اَدَد آن را دست مُهر ( امضا ) می کند یا خط و نشان می کشد!
( ( نخستین دست مُهر یا امضا از این سنگ نوشته برآمده است! ) )
.
واژه ای که بارها در این سنگ نوشته آمده است "ایدی، 𒄿𒋾" بود که با پسوندهای عیلامی ( هَلتَمتی: سرزمین ورجاوند یا خدایان، اهلِ توانا ) همراه شده است مانند: "کو، ku و شو، šu: پسوند دارندگی و وابستگی
.
ایدی ( ēdi، 𒄿𒋾 ) >>> رَهاوَرد، هدیه، شادیانه یا عِیدی!
گوشزد: واژه "ایدی" در عیلامی باستان معنی دیگری هم دارد:
خدا و ایزد وَرجاوَند ( مقدس ) که در اوستا هم واژه "جشن"را داریم که از ستاک یَزَته ( yazata، ستودنی ) آمده است!
در اینجا آگاه می شویم که واژه جشن در اوستا �از واژه ایدی عیلامی باستان الگو گرفته است!
( ( فرهنگ شوش یکی از کهن ترین فرهنگ های ایرانی است که "اید یا عید" داشتند و برای خدایان خود در زیگورات چغازنبیل ( دور - اونتاش ) جشن برگزار می کردند به مانند:اینشوشیناک ( inšušināk ) خدای نگهبان شهر شوش و اینشنی کَرَب ( inšni karab ) خدای سوگند شوش و همچنین جشن برداشت دستاورد یا محصول عیلامیان که با نوروز هخامنشیان پیوند خورد! ) )
.
استاد "عبدالمجید اَرفَعی" هم در صفحه خودشان در اینستا در نکوداشت خود ( هزارنامه خوان ) در خانه هنرمندان ایران، این سنگ نوشته شوش را بازگو کرده است، دست مریزاد به ایشان!

عیدیعیدی
منابع• https://www.instagram.com/arfaeeabdolmajid?igsh=MWg5d3dlZmt4am44dA== • https://fa.wikipedia.org/wiki/پادشاهی_اپرتی• https://fa.wikipedia.org/wiki/شوش• https://fa.wikipedia.org/wiki/آیین_ایلامیان• https://fa.wikipedia.org/wiki/چغازنبیل
عیدی یا عیدانه هدیه ای است که معمولاً بزرگترهای خانواده یا دوستان خانوادگی به کوچکترهای خانواده به عنوان بخشی از مراسم دو عید مسلمانان، عید فطر و عید قربان یا عید سال نو ایرانیان نوروز می دهند.
عیدی شبیه به دریافت هدیهٔ تولد است و رایج ترین نوع عیدی، دادن پول به کوچکترهاست.
...
[مشاهده متن کامل]

در ایران، به پاداش آخر سال کارکنان و کارمندان هم عیدی می گویند.

عیدی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/عیدی
عِیدی: پیشکشیِ جشن، پیشکشیِ نوروز، بهروزانه
عیدی نام یکی از کدخدایان بخش الوار گرمسیر طایفه میرزاوند در دوران ناصرالدین شاه قاجار بود.
نام پسر است
جشنانه
برابر پارسی عیدی واژه روزبهانه است، چرا که عید به معنای روزبه می باشد.
برگرفته از نسک زبان پاک نوشته استاد کسروی
در پهلوی " نیوک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
تصویر های چاپ سنگی که تا اواخر دوره قاجاریه ملاهای مکتب خانه ها عیدانه را به شاگردان می دادند و تعدادشان نزد هر شاگرد سالهای حضور او در مکتب را می نمود. از دائرة المعارف ( دانشنامه ) فارسی مصاحب.