عیدا

لغت نامه دهخدا

عیدا. [ ع َ / ع ِ ] ( اِ ) گیاهی است ، کوهستانی ِ او در قلل و شواهق روید به ارتفاع ذراعی ، با شاخه های اغبر، و آن را برگ و تخم نباشد و سخت معقد و پرگره است و پوستی ستبر دارد. این پوست بگیرند و نرم بسایند و بر جراحتهای تازه ضماد کنند، گوشت برویاند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). گیاهی علفی ، بدون برگ و بدون گل که دارای ساقه های خاکستری رنگ است و در مناطق مرتفع کوهستانی میروید. ( فرهنگ فارسی معین ،از مفردات ابن بیطار ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی علفی بدون گل که دارای ساقه های خاکستری رنگ است و در مناطق مرتفع کوهستانی می روید . توضیح با مراجعه بماخذی که در دسترس بود این گیاه را نشناختیم .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
عود (۳۹ بار)

«عید» در لغت از مادّه «عود» به معنای بازگشت است، و لذا به روزهایی که مشکلاتی از قوم و جمعیتی بر طرف می شود و بازگشت به پیروزی ها و راحتی های نخستین می کند، «عید» گفته می شود، و در اعیاد اسلامی به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان باز می گردد، و آلودگی ها که بر خلاف فطرت است، از میان می رود، «عید» گفته شده است.
و از آنجا که روز نزول «مائده» روز بازگشت به پیروزی، پاکی و ایمان به خدا بوده است حضرت مسیح(علیه السلام) آن را «عید» نامیده.
. عید را از آن عید گویند که هر سال عود می‏کند و تکرار می‏شود. و گفته‏اند هر حالتی است که پی در پی به انسان رجوع می‏کند ابن اعرابی گفته علت این تسمیه آن است که در هر سال با فرح جدید عود می‏کند اصل آن عود است بر وزن حبر واو به یاء قلب شده راجع به آیه فوق رجوع شود به «مید». لفظ عید فقط یکبار در قرآن مجید آمده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس