عیثر

لغت نامه دهخدا

عیثر. [ ع َ ث َ ] ( ع اِ ) عیثر الشی ٔ؛ ذات چیزی و کالبد آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد از لسان ). || نشان خفی. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اثر مخفی : مالقیت لهم أثرا و لا عیثرا؛ از آنها نه اثری و نه نشان مخفیی دیدم. ( از اقرب الموارد ). عَثیر. رجوع به عثیر شود. || گل و لای تنک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گل ولای که به اطراف پایها زیر و بالا کنند. ( ناظم الاطباء ). آنچه از خاک یا گل و لای هنگام راه رفتن با اطراف انگشتان پای زیرورو شود و از قدم اثری جز آن دیده نشود. ( از اقرب الموارد ) .

پیشنهاد کاربران

بپرس