عیبناکی

لغت نامه دهخدا

عیبناکی. [ ع َ / ع ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی عیبناک. معیوبی و بدی. ملامت و مغلوطی. || رسوایی و بدنامی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی عیبناک معیوبی و بدی و ملامت و مخلوطی رسوایی و بد نامی

پیشنهاد کاربران

لنگیدن کاری ؛ نقصی در آن بودن که مایه ٔ تعویق و تعطیل آن است.

بپرس