عیان نمودن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) آشکار کردن. واضح کردن. هویدا ساختن. عیان کردن : جام فرعونی خبر ده تا کجاست کآتش موسی عیان بنمود صبح.خاقانی.حور شود دست بریده چو من یوسف خاطر بنمایم عیان.خاقانی.سگ گزیده خصم و تیغ شه چو آب کآتش مرگ عیان خواهد نمود.خاقانی.و رجوع به عیان کردن شود.