عیالمندی

لغت نامه دهخدا

عیالمندی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) عیالمند بودن. صاحب اهل و عیال بودن. عیالواری. عیالباری. عائله داری.

فرهنگ فارسی

دارای عیال بودن .

پیشنهاد کاربران

بپرس