عیاشی کردن


معنی انگلیسی:
dissipate, to live in pleasure or voluptuously

مترادف ها

riot (فعل)
عیاشی کردن، خوش گذرانی کردن، شورش کردن

revel (فعل)
عیاشی کردن، لذت بردن، شادی کردن

feast (فعل)
عیاشی کردن، جشن گرفتن

carouse (فعل)
میگساری کردن، در مشروب افراط کردن، عیاشی کردن

wassail (فعل)
میگساری کردن، عیاشی کردن

live in pleasure (فعل)
عیاشی کردن، خوش گذرانی کردن

فارسی به عربی

اضطرابات , عید

پیشنهاد کاربران

بپرس