عیاسه

لغت نامه دهخدا

( عیاسة ) عیاسة. [ س َ ] ( ع مص ) نگاهبانی و نیکو سیاست کردن مال و شتران. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ). || طلب کردن گرگ چیزی را در شب تا آن را بخورد. ( از اقرب الموارد ). عَوس. رجوع به عوس شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس