عکوم

لغت نامه دهخدا

عکوم. [ ع َ ] ( ع ص ) برگردنده ، و جای بازگشت. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || زن که پس از هر دختر پسر زاید. ( منتهی الارب ). زن مِعقاب. ( از اقرب الموارد ).

عکوم. [ ع ُ ] ( ع اِ ) ج ِ عِکم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به عِکم شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس