عکظ

لغت نامه دهخدا

عکظ. [ ع َ ] ( ع مص ) بند کردن. ( از منتهی الارب ). حبس. ( اقرب الموارد ). || جدا نمودن. ( از منتهی الارب ). منصرف کردن. ( از اقرب الموارد ). || بیکار ساختن. || مغلوب نمودن و رد کردن بر کسی بزرگی و فخر او را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || افتخار و مباهات کردن. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس