عکش
لغت نامه دهخدا
عکش. [ ع َ ک َ ] ( ع مص ) پیچیده شدن موی و بر هم نشستن آن. || بسیار و انبوه گردیدن گیاه و در خود پیچیدن آن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
عکش. [ ع َک ِ ] ( ع ص ) موی مرغول. ( منتهی الارب ). موی مجعد. ( از اقرب الموارد ). || مرد که از وی نیکوئی نیاید.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || فراهم آورنده چیزی. ( منتهی الارب ). جامع. ( اقرب الموارد ).
دانشنامه عمومی
عکش ( به عربی: عکش ) یک روستا در سوریه است که در ناحیه بری شرقی واقع شده است. [ ۱] عکش ۱٬۱۶۷ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: عکش
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید