عکسه

لغت نامه دهخدا

عکسه. [ ] ( اِخ ) ( به معنی خلخال ) دختر کالب بن یفنه که پسر عمویش وی را از عثنئیل تزویج نمود، چه کالب با خود شرط کرده بود که هر کس «دبیر»را به قتل برساند دختر خود را بدو تزویج نماید، پس عثنئیل وی را زده عکسه را به حباله نکاح خود درآوردو پدرش چشمه های فوقانی و تحتانی را با املاک حوالی آنها علاوه بر مهر به وی داد. ( از قاموس کتاب مقدس ).

عکسه. [ ع َ س َ ] ( اِ )مصحف عطسه در تداول عوام. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

پیشنهاد کاربران

بپرس