عکرده

لغت نامه دهخدا

( عکردة ) عکردة. [ ع َ رَ دَ ] ( ع مص ) فربه شدن و توانا گردیدن. ( از منتهی الارب ). فربه شدن و قوی گشتن و سطبر شدن و سخت و شدید شدن بچه وشتر. ( از اقرب الموارد ). || برگردانیدن ناقه کسی را بسوی مألوف خود با آن پسند نداشتن آن را. ( از منتهی الارب ): عکردت ناقنی ؛ خواستم ناقه خود رابه قصد راهی سوار شوم ولی او بسوی مألوفان خود بازگشت در حالی که من مایل نبودم. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس