لغت نامه دهخدا
عکاس. [ ع ِ ] ( ع اِ ) رسن که بدان دست شتر با مهار بندند تا رام گردد. ( منتهی الارب ). عکاس البعیر؛ ریسمانی است که در «خطم » شتر تا «رسغ» دست او بندند تا رام گردد. ( از اقرب الموارد ). در مثل گویند «دون هذا الامرعکاس و مکاس »یعنی سوای این کار موی پیشانی یکدیگر گرفتن است ، یاآن از اتباع است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
عکاس. [ ع َک ْ کا ] ( اِ ع ، ص ، اِ ) کسی که عکاسی میکند و عکس می اندازد. ( ناظم الاطباء ). آنکه شغلش عکس برداری است. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به عکس شود.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) آنکه شغلش عکس برداری است .
رسن که بدان دست شتر با مهار بندند تا رام گردد عکاس البعیر ریسمانی است که در خطم شتر تا رسغ دست او بندند تا رام گردد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
عکاس (فیلم). «عکاس» ( انگلیسی: Photographer ( film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: عکاس (فیلم)
مترادف ها
عکاس، فیلم بردار، ادمیکه با دوربین کار میکند
عکاس، عکس بردار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
عکس = نگاره، فرتور
عکاس= نگاره گر، فرتور گر، رُخشگَر
عکاسی= نگاره گری، نگارگری، نگاره گیری | فرتورخانه، نگاره خانه، نگارستان، هنرکده، کارگاه هنری
عکاس= نگاره گر، فرتور گر، رُخشگَر
عکاسی= نگاره گری، نگارگری، نگاره گیری | فرتورخانه، نگاره خانه، نگارستان، هنرکده، کارگاه هنری
سلیم
عکاس: واژه ای اربی ست به معنی نمایه انداز، نمایه گر
عکاس: واژه ای اربی ست به معنی نمایه انداز، نمایه گر
عکاس: رخ بردار، نگار بردار، فرتور بردار، چهره بردار
🇮🇷 واژه ی برنهاده: فرتورگر 🇮🇷
عکس:فرتور
عکاس:فرتورگر
عکاسی:فرتورخانه
عکاس:فرتورگر
عکاسی:فرتورخانه
رخ گیر
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
ناتیاک، ناتیار ( ناتیا ( از سنسکریت: ناتیَ= عکس + «اک، ار» )
آلیگاک، آلیگار ( آلیگ از سنسکریت: آلیکْه= عکس + «اک، ار» )
ناتیاک، ناتیار ( ناتیا ( از سنسکریت: ناتیَ= عکس + «اک، ار» )
آلیگاک، آلیگار ( آلیگ از سنسکریت: آلیکْه= عکس + «اک، ار» )
فوتوگرام