عکاب

لغت نامه دهخدا

عکاب. [ ع ِ ] ( ع اِ ) اسم جمع است مر عنکبوت را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به عنکبوت شود.

عکاب. [ ع ُ ] ( ع اِ ) دود. ( منتهی الارب ). دخان. ( اقرب الموارد ). || گرد و غبار. ( منتهی الارب ).غبار. || بخار دیگ. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس