عویند

لغت نامه دهخدا

عویند. [ ع ُ وَ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است مر بنی خدیج را. ( منتهی الارب ). قریه ای است در یمامه ازآن ِ بنی خدیج ، برادران بنی منقر. ( از معجم البلدان ).

عویند. [ ع ُ وَ ن ِ ] ( اِخ ) آبی است مر بنی عمروبن کلاب را. و گویند آبی دیگر مر بنی نمیر را. ( از منتهی الارب ). گویند آبی از آبهای بنی نمیر است در بطن الکلاب. ( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس