عوکلان
لغت نامه دهخدا
عوکلان. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) پدر قبیله ای است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
عوکلان. [ ع َ ک َ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جایگاهی است در شعر طِرِمّاح. رجوع به معجم البلدان شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید