واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
تغییر دادن، عوض کردن، برگشتن، عوض شدن، تغییر کردن، تبدیل کردن، تعویض کردن، دگرگون کردن یا شدن، معاوضه کردن، خردکردن
عوض شدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دگریسته شدن، دگرش یافتن
تغییر. . .
عوض شدن. . .
عوض شدن. . .
- بدل گشتن ؛ عوض شدن :
نبینی که چون بازگشتی بساعت
براحت بدل گشت رنج درازش.
ناصرخسرو.
نبینی که چون بازگشتی بساعت
براحت بدل گشت رنج درازش.
ناصرخسرو.