عودق

لغت نامه دهخدا

عودق. [ ع َ دَ ] ( ع اِ ) آهنی است با شاخه های سرکج که بدان دلو و جز آن را از چاه برآرند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خُطّاف دلو. ( از اقرب الموارد ). عودقة. عَدوَقة. رجوع به عودقة و عدوقة شود. ج ، عُدُق. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

آهنی است با شاخه های سر کج که بدان دلو و جز آنرا از چاه بر آرند عودقه

پیشنهاد کاربران

بپرس