عودسوزی. ( حامص مرکب ) سوزاندن عود. بر آتش نهادن عود تا بوی خوش دهد. عود سوختن. رجوع به عود سوختن شود : ز دلها کرده در مجمرفروزی به وقت عودسازی عودسوزی.
نظامی.
- عودسوزی کردن ؛ سوزاندن عود : تا شب آنجا نشاط و بازی کرد عودسوزی و عطرسازی کرد.
نظامی.
فرهنگ فارسی
سوزاندن عود بر آتش نهادن عود تا بوی خوش دهد عود سوختن