عود سوزی

لغت نامه دهخدا

عودسوزی. ( حامص مرکب ) سوزاندن عود. بر آتش نهادن عود تا بوی خوش دهد. عود سوختن. رجوع به عود سوختن شود :
ز دلها کرده در مجمرفروزی
به وقت عودسازی عودسوزی.
نظامی.
- عودسوزی کردن ؛ سوزاندن عود :
تا شب آنجا نشاط و بازی کرد
عودسوزی و عطرسازی کرد.
نظامی.

فرهنگ فارسی

سوزاندن عود بر آتش نهادن عود تا بوی خوش دهد عود سوختن

پیشنهاد کاربران

بپرس