عوارق. [ ع َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ عارِقة. ( اقرب الموارد ). رجوع به عارقة شود. || دندانها و اضراس.( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || طواحن. ( ناظم الاطباء ). || سنون و سالها، زیرا انسان را فنا میسازد ( از ماده عرق ، یعنی گوشت روی استخوان را خوردن ). ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).