عواء

لغت نامه دهخدا

عواء. [ ع َوْ وا ] ( ع ص ، اِ ) سگ. ( از اقرب الموارد ). || سگ بابانگ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سگی که بانگ و فریادبسیار کند. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ). || مقعد و کون و بن مردم. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اِست. ( اقرب الموارد ). || شتر کلانسال. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بزرگسال و ناب از شتران. ( از اقرب الموارد ). || ( اِخ ) منزلی مر ماه را، و آن پنج یا چهار ستاره است به شکل الف ، از برج سنبله. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) ( از ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ). و آن را «ورک الاسد» نیز مینامند،زیرا آن در دم «برد» ظاهر میگردد گویی که بدنبال آن میرود و بانگ و فریاد برمی آورد، و بهمین جهت عرب آن را «طاردةالبرد» و «عواءالبرد» نیز نامند. ( از اقرب الموارد ). و بفارسی آن را «متراک » گویند. ( از ناظم الاطباء ). عرقوب الاسد. ( تاج العروس ). منزل سیزدهم است از منازل قمر، و آن از آخر صرفه است تا 17 درجه و 8 دقیقه و 44 ثانیه از سنبله. و این نزد احکامیان منزلی ممتزج از سعد و نحس باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). پنج کوکب است روشن بر سینه عذراء در جناح او، سه ازآن بر یک خط از صرفه در جهت جنوب او، و دو دیگر بر یک سطر، و جمله بر شکل کاف اند، و آن منزل سیزدهم است از منازل قمر. و رقیب آن [ کلب ] مؤخر است. ( جهان دانش ص 119 ). || نام شکل پنجم از اشکال شمالی ، و آن بصورت مرد استاده است و دستها کشیده ، به دست راست عصا گرفته. و کواکبش بیست ودو است. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). او را صیاح و حارس السماء نیز گویند. و کواکب او بیست ودو در نفس صورتند و یکی خارج آن. و او بر صورت مردی است عصا در دست گرفته در میان کواکب فکه و بنات النعش. و عرب کواکبی را که بر سر او بر منکبین و عصای او باشند ضباع خوانند، و آنها را که بر دست چپ او و ساعد و ماحول آن باشند اولاد ضباع ، و ستاره ای که بر فخذین او باشد سماک رامح خوانند.و عرب سماک را به انفراد حارس السماء و حارس الشمال نیز خوانند بواسطه اینکه پیوسته پدید باشد و در تحت شعاع مختفی نشود، و کوکبی را که بر ساق چپ او باشد رمح خوانند. ( از نفائس الفنون ، علم صور کواکب ). رجوع به جهان دانش و ناظم الاطباء و نیز رجوع به عوا شود.

عواء. [ ع ُ ] ( ع اِ ) عوا. بانگ گرگ و سگ و جز آن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بانگ گرگ و سگ و شغال و روباه و آهو. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : طالع او به طوع دبران ادبار و غوای عوای خذلان منحوس شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 247 ).بیشتر بخوانید ...

پیشنهاد کاربران

بپرس