فتاده عو طبل طغرل برابر
گریزان ز بانگ سواران هزبر .
اسدی.
ظاهراً مصحف غو است. رجوع به غو و غیو شود.عو. [ ع َ ] ( ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان بز را زجر کنند و رانند. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ). عا. عاء. عای. ( لسان العرب ).