عهر
لغت نامه دهخدا
عهر. [ ع َ هََ ] ( ع مص ) زنا کردن مرد. ( از ناظم الاطباء ). فاجر گشتن مرد. ( از اقرب الموارد از المصباح ).
عهر. [ ع ِ ] ( ع اِ ) زنا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زنا و فجور. ( ناظم الاطباء ).
عهر. [ ع َ هَِ ] ( ع ص ) عاهر و زانی. ( از ذیل اقرب الموارد ). رجوع به عاهر شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید